دل من بی تو دگر دیده بینا چه کند
دیده بی منظر خوب تو تماشا چه کند
زان لبم می ندهد دل که نظر بر گیرم
چشم صوفی نشود سیر ز حلوا چه کند
داغ و دردی که رسد از تو مرا حق دل است
دل حق خود نکند از تو تقاضا چه کند
عاشق از شوق جمال تو چو گل جامه جان
حالیا کرد بصد پاره دگر تا چه کند
پارسا از ورع و زهد قبول تو نیافت
تا عنایت نبود فایده اینها چه کند
یار بی جرم گرفتم همه را کشت امروز
هیچ با خود نکند فکر که فردا چه کند
کرده از هر طرفی درد و بلاقصد کمال
در میان همه مسکین تن تنها چه کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات، به درد و رنجی که از دوری محبوبش احساس میکند، اشاره دارد. او میگوید که دلش بدون محبوبش بینا نیست و نمیتواند زیباییهای جهان را ببیند. در ادامه، از عشق شدیدش به محبوب میگوید که باعث میشود همه چیز را فراموش کند و تنها در فکر او باشد. همچنین، به ناامیدیهایی که از تلاشهای معنوی و زهد دارد اشاره میکند و میخواهد بگوید که بدون عنایت محبوب، هیچ کدام از این کارها فایدهای ندارد. در نهایت، او از تنهایی و رنجی که در اثر این عشق میبرد، سخن میگوید و به احساساتش عمیقاً پرداخته است.
هوش مصنوعی: دلم بدون تو چگونه میتواند بیندیشد؟ چشمی که زیبایی تو را نبیند، چه تماشاگری خواهد بود؟
هوش مصنوعی: لبهای من که از می نمینوشند، دل من نمیتواند نظر زیبایی را که میخواهم ببیند. چشم صوفی هرگز از حلوا سیر نمیشود، پس چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: درد و رنجی که از تو به من میرسد، حق من است. دل من نمیتواند از تو چیزی بخواهد، پس چه باید بکند؟
هوش مصنوعی: عاشق از شوق زیبایی تو مانند گل، تمام وجودش را تکهتکه کرده و آماده است تا ببیند چه اتفاقی میافتد.
هوش مصنوعی: انسان پارسا و زاهد به خاطر تقوای خود مورد توجه و قبول قرار نمیگیرد، مگر اینکه لطف و محبت خاصی از سوی خداوند شامل حالش شود؛ در غیر این صورت، این ویژگیها چه سودی برای او خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: امروز کسی را بیسبب در دست من افتاد و همه را به قتل رساندم، اما هیچکس به این فکر نیست که فردا چه اتفاقی خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: از هر سو به او درد و رنج میرسد و بیهیچ هدفی در جستجوی کمال، در میان همه مردم، آن فرد بیچاره و تنها چه میتواند انجام دهد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آتش خشم به یاقوت مدارا چه کند؟
تندی سیل به همواری دریا چه کند؟
بی مددکاری دل دست دعا بیکارست
تیشه بی بازوی فرهاد به خارا چه کند؟
نشود طول امل دام ره گرمروان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.