گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۸۲

 

تنگ شد عالم برو از بهر گاو

شور شور اندر فگند و کاو کاو

رودکی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۴

 

همی داد هر سال مر سام ساو

که با او به رزمش نبود ایچ تاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۲

 

که با چنگ رستم ندارید تاو

بده زود بر کام ما باژ و ساو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱

 

پذیرفت هر مهتری باژ و ساو

نکرد آزمون گاو با شیر تاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۲

 

همی آمد از چرخ بانگ چکاو

تو گفتی ندارد تن گاو تاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۴ - سخن دقیقی

 

به ترکان نداد ایچ کس باژ و ساو

برین روزگار گذشته بتاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۷

 

فرستندش از مرزها باژ و ساو

که با جنگ او نیستشان زور و تاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۲

 

چنان بد که هر سال یک چرم گاو

ز کابل همی خواستی باژ و ساو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۲

 

همی گفت تا کی ازین باژ و ساو

نه با سیستان ما نداریم تاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی داراب دوازده سال بود » بخش ۳

 

سخن گفت هرگونه از باژ و ساو

ز چیزی که دارد پی روم تاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۱

 

همه پاک با هدیه و باژ و ساو

نه پی بود با او کسی را نه تاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۵

 

همی شیر خوردی ازو ماده گاو

کلان گاو گوساله بی زور و تاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۱

 

فرستی به فرمان ما باژ و ساو

بدانی که با ما ترا نیست تاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۳

 

کنون گر نتابی سر از باژ و ساو

بدانی که با ما نداری تو تاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۹

 

ز دست دگر شیر مهتر ز گاو

که با جنگ ایشان نبد زور و تاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

همه شهر با او نداریم تاو

خورش بایدش هر شبی پنج گاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

چو خورشید برزد سر از برج گاو

ز گلزاربرخاست بانگ چکاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۹

 

چو نامه بخوانی بیارای ساو

مرنجان تن خویش و با بد مکاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۰

 

ز هر مرز پیوسته شد باژ و ساو

کسی را نبد با جهاندار تاو

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور پسر اردشیر سی و یک سال بود » بخش ۲

 

همی بود شاپور تا باژ و ساو

فرستاد قیصر ده انبان گاو

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۹