فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۲ - آغاز داستان
یکی پند گویم چوخوانی مرا
بر تخت شاهی نشانی مرا
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۸
سزد گر ز پس برنشانی مرا
بدین ره بدشمن نمانی مرا
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۴ - رفتن شاه شام با گلشاه بر سر گور ورقه
چه برخوردنست از جوانی مرا
چه باید کنون زندگانی مرا
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۰ - مکر کردن دلارام در خلاصی شهریار از بند فرانک گوید
ز بند و ز زندان رهانی مرا
دراورنگ شاهی نشانی مرا
امیر معزی » قطعات » شمارهٔ ۱
ای خداوندی که چون در بزم بنشانی مرا
از بلا و محنت ایام برهانی مرا
حق خدمت دارم اندر دولت تو سالها
گر کس دیگر نمیداند همی دانی مرا
تا قیامت فخر من باشد که اندر بزم خویش
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷
ای که به هنگامِ درد راحتِ جانی مرا
وِی که به تلخیِ فقر گنجِ روانی مرا
آنچه نبردهست وهم عقل ندیدهست و فهم
از تو به جانم رسید قبله از آنی مرا
از کرمت من به ناز مینگرم در بقا
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷
آخر ای ماه پری پیکر، که چون جانی مرا
در فراق خویشتن چندین چه رنجانی مرا؟
همچو الحمدم فکندی در زبان خاص و عام
لیک خود روزی بحمدالله نمیخوانی مرا
ای که در خوبی به مه مانی چه کم گردد زتو
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١
ای نسیم صبحدم بگذر بخاک درگهی
کز غبارش چشم جان گشتست نورانی مرا
درگه آنکس که تصدیقش کند قاضی عقل
گر کند دعوی که میزیبد جهانبانی مرا
آصف ثانی علاء ملک و دین کز احتشام
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲
ای که بر من میکشی خط و نمیخوانی مرا!
بر مثال نامه، بر خود چند پیچانی مرا؟
راندهاند روز ازل، بر ما بناکامی، قلم
نیستم، کام دل آخر تا به کی رانی مرا؟
در سر زلف تو کردم، عمر و آن عمر عزیز
[...]
سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۰ - شب
چنین بیوفا از چه خوانی مرا؟
بجور از در خود، چه رانی مرا؟
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹
کفر عشقت می کند منع از مسلمانی مرا
بند زلفت می کند جمع از پریشانی مرا
آن صفا کز کفر عشقت در دلم تأثیر کرد
هرگز آن حاصل نیاید زین مسلمانی مرا
پادشاه عشق اسیرم کرد و گفتا بعد ازین
[...]
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰
ای نبرده وصل تو روزی بمهمانی مرا
هیچت افتد کز فراق خویش برهانی مرا؟
در هلاک من چو هجرانت سبک دستی نکرد
بر درت از بهر وصلست این گرانجانی مرا
من بپای جست و جوی از بهر تو برخاستم
[...]
سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳
صاحب دیوان نظمم مشرف ملک سخن
عقل مستوفی لذتهای روحانی مرا
گر بخوانی شعر من از حالت صاحب دلان
مر ترا نبود شعور ار شاعری خوانی مرا
در بدی من مرا علم الیقین حاصل شدست
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷
بر مثال نامه بر خود چند پیچانی مرا
چون قلم تا کی به فرق سر بگردانی مرا
چند بفریبی به تقریر و به تحریرم دگر
این چنین نادان نِیَم آخر تو می دانی مرا
شاهبازِ وصل ما در دست تو قدری نداشت
[...]
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰
گشت مسلم ز عشق ملک معانی مرا
شهره آفاق کرد عشق نهانی مرا
از مدد شاه عشق ملک بقا یافتم
کی بفریبد کنون ملکت خانی مرا
غرقه دریا شدم لاجرم از بهر آب
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶
سجده بت گرچه باشد نامسلمانی مرا
چون کنم چون این نوشت ایزد به پیشانی مرا
تا کی این دزدیده دیدن پرده بردارم زپیش
از تو حال خود چه پوشم زانکه میدانی مرا
با وجود این جفا امیدوارم زانکه تو
[...]
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۵۶۵- مولانا محیی ورجردی
به طبیب من که گوید مرض نهانیم را
که بعرض او رساند غم ناتوانیم را
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷
لب فرو بستم، زیان دارد زباندانی مرا
چشم پوشیدم نمیزیبید عریانی مرا
شانه و زلف تو یادی میدهد از جان من
بیتو زینسان در میان دارد پریشانی مرا
نکتهسنجی چیست؟ عیب کس نفهمیدن بوَد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳
تر نسازد گریه های ابر نیسانی مرا
جوهر دیگر بود در گوهرافشانی مرا
چون نباشم یک سر و گردن بلند از آفتاب؟
می کند زخم تو بر گردن گریبانی مرا
گر نمی شد دانه خال تو خضر راه کفر
[...]