گشت مسلم ز عشق ملک معانی مرا
شهره آفاق کرد عشق نهانی مرا
از مدد شاه عشق ملک بقا یافتم
کی بفریبد کنون ملکت خانی مرا
غرقه دریا شدم لاجرم از بهر آب
هیچ نباید کشید رنج اوانی مرا
درد و جراحات عشق کم مکن از جان من
ای که بهنگام درد راحت جانی مرا
از که بود عزتم گر تو ذلیلم کنی
کیست که خواند بخویش گر تو برانی مرا
از کرم دیگران رنج روانم رسید
با همه فقر و الم گنج روانی مرا
خلوت خاص حقی قصر شه مطلقی
ای دل اهل صفا قبله از آنی مرا
نیست مرا حاصلی بی تو ز جان و جهان
ای که بلطف و کرم جان و جهانی مرا
آنچه بدانم توئی قبله جانم توئی
نیست بجز سوی تو دل نگرانی مرا
از غمت ایماه من پیر شدم چون حسین
آه که آمد بشب روز جوانی مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عشق و تجربه عمیق شاعر نسبت به آن صحبت میکند. او عشق را به عنوان نیرویی قدرتمند وصف میکند که او را از معنای زندگی آگاه کرده و در عین حال او را دچار دردها و جراحات عاطفی میکند. شاعر میگوید که حتی در شرایط سخت و ذلت، عشق او را شاداب میکند و به او قدرت میدهد. او همچنین اشاره میکند که بدون عشق، هیچ چیز در زندگیاش معنایی ندارد و عشق را قبلهگاه جانش میخواند. در انتها به تاثیر عواطفش بر زندگیاش اشاره میکند و میگوید که غم عشق باعث پیر شدن او در سن جوانی شده است.
هوش مصنوعی: عشق باعث شد تا نام و احوال من در دنیا مشهور شود و به خاطر این عشق پنهانی، به معرفت و فهم عمیقی رسیدم.
هوش مصنوعی: از یاری و کمک عشق، به پادشاهی جاودانه رسیدم. اکنون که به این مقام رسیدم، دیگر کسی نمیتواند مرا فریب دهد.
هوش مصنوعی: من در دریا غرق شدهام و به همین دلیل باید بدون هیچ تلاشی با سختیهایی که آب به همراه دارد، کنار بیایم.
هوش مصنوعی: ای دوست، از سختیها و زخمهای عشق بر جانم نَکاه! تو که در زمانهایی که درد دارم، به من آرامش میدهی.
هوش مصنوعی: اگر تو مرا ذلیل کنی، عزت من از چه کسی است؟ چه کسی میتواند مرا بخواند اگر تو مرا طرد کنی؟
هوش مصنوعی: از لطف و مهربانی دیگران، روح و جان من به آرامش رسید، با وجود همه فقر و دردهایی که دارم، همچنان روح غنی و پربرکتی دارم.
هوش مصنوعی: ای دل، در این تنهایی ویژه، حق و حقیقت در قصر پادشاه مطلق است. اهل صفا و پاکی به این جایگاه توجه دارند و قبلهگاه آن حقیقت، همانا من هستم.
هوش مصنوعی: من بدون تو هیچ چیزی از زندگی و دنیا ندارم، ای کسی که با لطف و بخشش خود، جان و جهانی به من بخشیدهای.
هوش مصنوعی: هر آنچه که میدانم، تویی و مقصد جان من نیز تویی. جز تو کسی نیست که دل من نگرانش باشد.
هوش مصنوعی: از غصه و حزن تو، من به پیری رسیدهام، مثل حسین. ای کاش که در شب جوانیام، این درد به سراغم نمیآمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که به هنگام ِ دَرد، راحت ِ جانی مرا؛
و ای که به تلخیِ فقر گنج ِ روانی مرا
آنچه نَبُرده ست وَهم، عقل ندیده ست و فهم،
از تو به جانام رسید؛ قبله از آنی مرا
از کَرَمات، من به ناز مینگرم در بقا
[...]
ای که در این خاکدان جان و جهانی مرا
چون بروم زین سرا باغ و جنانی مرا
جان مرا جان توئی لعل مرا کان توئی
در دل ویران توئی گنج نهانی مرا
آنکه بدل میدمد روح سخن هردمم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.