جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۳ - قصه قاصد فرستادن قیصر روم به نوشیروان تا معلوم کند که با وی در چه مقام است درصدد صلح است یا در معرض جنگ و انتقام است
در رسوم خدایگانی ما
مهربانی بود نشانی ما
فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۹
چه گونه فاش نگردد غم نهانی ما
بشرح حال زبانیست بی زبانی ما
برون مباد زمانی ز جان ما غم یار
که در بلا غم یارست یار جانی ما
در سرشک بپای تو ریختیم و خوشیم
[...]
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۱۴- سلطان سلیم
این سفر کردن و این بی سر و سامانی ما
بهر جمعیت دلهاست پریشانی ما
شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳
ای عقل خجل ز جهل و نادانی ما
درهم شده خلقی، ز پریشانی ما
بت در بغل و به سجده پیشانی ما
کافر زده خنده بر مسلمانی ما
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶
در جهان گشته سمر حرف پریشانی ما
پهن باشد همه جا سفره بینانی ما
نیست ما را گله از تنگی احوال جز این
که ملولند عزیزان ز پریشانی ما
نیست از سیل حوادث به جز این دلکوبی
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۴۸
گر به ما فاش شود معنی نادانی ما
دشت را بحر کند اشک پشیمانی ما
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱
گر فاش شود عیوب پنهانی ما
ای وای به خجلت و پریشانی ما
ما غره به دینداری و شاد از اسلام
گبران متنفر از مسلمانی ما
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸
افسر شاهی ما، بی سر و سامانی ما
گوشهٔ خاطر ما، ملک سلیمانی ما
بس که سودیم به راه تو جبین را چو صدف
استخوانی ست به جا مانده، ز پیشانی ما
خوبش تا گم نکنی، راه به جایی نبری
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸
به هند، گشته زمین گیر، ناتوانی ما
رسیده است به شب، روز زندگانی ما
به ما قفس وطنان، نوبهار می خندد
خزان رسید و نشد فصلگل فشانی ما
کنار و جیب دو عالم به دست چاک افتد
[...]
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹
ای کاش جان بخواهد معشوق جانی ما
تا مدعی بمیرد از جان فشانی ما
گر در میان نباشد پای وصال جانان
مردن چه فرق دارد با زندگانی ما
ترک حیات گفتیم کام از لبش گرفتیم
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۱ - نغمهٔ خراسانی
کفر زلف نامسلمانی دل و دینم ربود
زاهدا چندین چه گویی از مسلمانی ما
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۲ - خلد - در خاتمهٔ کتاب و ذکر حالات و مقالات مؤلّف
آن یکی خود روح حیوانی ما
وان دگر آن جان ربانی ما
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲
تا بود زلف تو اسباب پریشانی ما
رو به سامان ننهد بی سرو سامانی ما
نه تو رحم آوری و نی اجل آید ما را
از دل سخت تو فریاد و گران جانی ما
دید هرکس رخ تو واله و حیران تو شد
[...]