گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

دل به تحفه هر که او در منزل جانان کشد

از وجود نیستی باید که خط بر جان کشد

در نوردد مفرش آزادگی از روی عقل

رخت بدبختی ز دل از خانهٔ احزان کشد

گرچه دشوارست کار عاشقی از بهر دوست

[...]

سنایی
 

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰

 

دل جام جام، زهر غمان هر زمان کشد

ناکام جان نگر که چه در کام جان کشد

این کوه زهره دل که نهنگی است بحرکش

در نوش خنده بین که چه زهر غمان کشد

بحر نهنگ‌دار غم از موج آتشین

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۳۶ - در مدح خاموشی

 

خاقانی ار زبان ز سخن بست حق اوست

چند از زبان نیافته سودی زیان کشد

گو محرمان بخرده کفن بر کتف کشند

او بر در خدای کفن بر روان کشد

نای است بی‌زبان به لبش جان فرو دمند

[...]

خاقانی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۲۲ - رای زدن دارا با بزرگان ایران

 

خر از زین زر به که پالان کشد

که تا رخت خر‌بنده آسان کشد

نظامی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۵٣

 

منه بر جهان دل که معشوق تست

که او چون تو عاشق فراوان کشد

ببر تا توانی ازین گرگ پیر

که او دائما شیر مردان کشد

ندارد غم از چشم گریان کس

[...]

ابن یمین
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۹۳

 

هر که را دلدار باید، درد بی درمان کشد

دولت وصل آنکه خواهد، محنت هجران کشد

دل نگویندش که دروی نیست مهر دلبری

جان نگویندش که نه بار غم جانان کشد

گفتم از زلفت مرا حاصل پریشانی ست، گفت:

[...]

جلال عضد
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۱

 

پیوسته ابرویت دل این ناتوان کشد

مردم کمان کشند و مرا آن کمان کشد

هرجنس را که هست کشد دل به جنس خویش

زآنت کمند مو طرف آن میان کشد

فرهاد نقش یار خود ار بر زدی به سنگ

[...]

کمال خجندی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۸

 

چشم من ناز توتیا نکشد

غنچه ام منت صبا نکشد

آنچه من می کشم به زیر فلک

دانه در زیر آسیا نکشد

نوبهار است، در چمن زاهد

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۸

 

هم‌نشین از گریهٔ من کاشکی دامان کشد

خویش را بر گوشه‌ای چون موج ازین طوفان کشد

از سموم آه، این ویرانه از بس گرم شد

اشک خود را از دلم در سایهٔ مژگان کشد

سر اگر بر من گران باشد، ز سر وا می‌کنم

[...]

سلیم تهرانی