گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۶۰

 

عشق تو ز خاص و عام پنهان چه کنم

دردی که ز حد گذشت درمان چه کنم

خواهم که دلم به دیگری میل کند

من خواهم و دل نخواهد ای جان چه کنم

ابوسعید ابوالخیر
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۲۳

 

عشق تو زخاص و عام پنهان چه کنم

دردی که زحد گذشت درمان چه کنم

خواهم که دلم به دیگری میل کند

من خواهم و دل نخواهد ای جان چه کنم

اوحدالدین کرمانی
 

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

مرا چو سرو نو باید به بوستان چه کنم

چو مست روی توام رنگ ارغوان چه کنم

حکایتی که مرا بود با لب و دهنت

نمود اشک به اغیار من نهان چه کنم

اگر نه روی تو باشد کجا برم دیده

[...]

همام تبریزی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۰

 

مرا که روی (تو) باید بگلستان چه کنم

ز باغ و سبزه چه آید، ببوستان چه کنم

گرم ز صحبت جانان بآستین رانند

نهاده ام سر خدمت بر آستان، چه کنم

چو دل نباشد و دلبر بود بدست خوشست

[...]

سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۱

 

بمهر و مه نگرم بی تو هر زمان چه کنم

شکستم آرزوی خود باین و آن چه کنم

درون پرده مرا چون نمی دهی راهی

چو پرده بر در و چون در بر آستان چه کنم

اگر میان تو و دل فتاد پیوندی

[...]

سیف فرغانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۶

 

با درد تو ای نگار درمان چه کنم

با عشق رخ تو سر و سامان چه کنم

عیدست مرا روی دلارات بگو

در پای خیال دوست قربان چه کنم

جهان ملک خاتون
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۳ - من نتایج افکاره فی مرثیه‌اخیه‌الصاحب الاجل الاکرام خواجه عبدالغنی

 

برادرا ز فراق تو در جهان چه کنم

به دل چه سازم و با جان ناتوان چه کنم

قدم ز بار فراق تو شد کمان او

جدل به چرخ مقوس نمی‌توان چه کنم

توان تحمل بار فراق کرد به صبر

[...]

محتشم کاشانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۱

 

می شود دل چو گل از عیش پریشان چه کنم؟

غنچه سان گر نکشم سر به گریبان چه کنم؟

داده جمعیت دلهای اسیران بر باد

نکنم شکوه از آن زلف پریشان چه کنم؟

دل به آن چشم فسون ساز که چشمش مرساد

[...]

حزین لاهیجی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۰۳ - چشمهٔ حیوان

 

در چمن بی قدت ای سرو خرامان چکنم!؟

بی تماشای خطت سبزه و ریحان چکنم؟

در قیامت من اگر با تو برندم به بهشت

چون تو همراه منی حوری و غلمان چکنم؟

چون پریشان کنی از شانه سر زلف دراز

[...]

ترکی شیرازی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۰ - در وضوء گرفتن فخر امم(ص)

 

شهید گر نشوم پس به دوستان چه کنم؟

به عاصیان و محبان و شیعیان چه کنم؟

صامت بروجردی