در چمن بی قدت ای سرو خرامان چکنم!؟
بی تماشای خطت سبزه و ریحان چکنم؟
در قیامت من اگر با تو برندم به بهشت
چون تو همراه منی حوری و غلمان چکنم؟
چون پریشان کنی از شانه سر زلف دراز
نشوم گر من شوریده پریشان چکنم؟
لب چون آب بقایت شود ار روزی من
عمر باقی چکنم؟چشمهٔ حیوان چکنم؟
قاصدی گر زتوام خط و پیامی آرد
به نثار قدمش گر ندهم جان چکنم؟
گفته بودی که به سر وقت من آیی روزی
گر نیایی و رسد عمر به پایان چکنم؟
صبرهایی که به امید وفایت کردم
نشوم گر من از این کرده پشیمان چکنم؟
با جفای فلکی صبر توانم کردن
با جفاهای تو ای فتنهٔ دوران چکنم!؟
رنج هایی که من بی سرو سامان بردم
عاقبت چون که نشد کار به سامان چکنم؟
دل «ترکی» که به زندان غمت مانده به بند
گر نجاتش ندهی با غم زندان چکنم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلتنگی شاعر نسبت به محبوبش است. او از بیقدری خود در چمن سخن میگوید و میخواهد که در کنار محبوبش به خوش حالی بپردازد. او به بهشت رفتن با محبوبش را آرزو میکند و بیان میکند که اگر محبوبش با او نباشد، زندگی برایش بیمعناست. شاعر به صبر و تحملش اشاره میکند و از رنجهایی که در غم دوری محبوبش متحمل شده، سخن میگوید. او به وفاداریاش و انتظار برای دیدار محبوب ادامه میدهد و در نهایت ابراز امیدواری میکند که روزی به وصال محبوب برسد.
هوش مصنوعی: در باغ و چمن به خاطر نبود تو چه باید کنم؟ بدون تماشای چهرهات، سبزه و گل را نیز نمیتوانم ببینم و لذت ببرم.
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت من با تو به بهشت بروم، چون تو کنارم هستی، چه نیازی به حوری و جوانان خوشاندام دارم؟
هوش مصنوعی: وقتی تو با زلف بلندت به هم میریزی، آیا همچنان میتوانم مثل یک دیوانه و پریشان به خودم بیایم و آرامش داشته باشم؟
هوش مصنوعی: اگر روزی من عمر طولانیتری داشته باشم، آیا لبهایم همچنان مانند آب زنده و شاداب خواهند ماند؟ آیا من میتوانم به چشمهٔ حیات دسترسی پیدا کنم؟
هوش مصنوعی: اگر قاصدی از جانب تو نامه یا پیامی بیاورد، آیا نباید به خاطر قدمهای او جانم را فدای او کنم؟
هوش مصنوعی: تو به من گفته بودی که روزی به سراغم میآیی، حالا اگر نیایی و عمرم به پایان برسد، چه کار باید بکنم؟
هوش مصنوعی: من صبرهایی کردهام و به خاطر وفای تو به آنها امید بستهام. اگر الآن بخواهم از این کارهایی که کردهام پشیمان شوم، چه باید بکنم؟
هوش مصنوعی: با سختیهای آسمانی میتوانم صبر کنم، اما با بیرحمیهای تو ای مایهٔ درد و فتنهٔ زمانه چه کنم؟
هوش مصنوعی: رنج و سختیهایی که من بدون داشتن وضعیت مناسب تحمل کردهام، حالا که اوضاع به سامان نیامده چه باید بکنم؟
هوش مصنوعی: دل کسی که به خاطر عشق و غم تو در بند است، اگر تو او را نجات ندهی، با غم و ناراحتی خودم چه کنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می شود دل چو گل از عیش پریشان چه کنم؟
غنچه سان گر نکشم سر به گریبان چه کنم؟
داده جمعیت دلهای اسیران بر باد
نکنم شکوه از آن زلف پریشان چه کنم؟
دل به آن چشم فسون ساز که چشمش مرساد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.