در چمن بی قدت ای سرو خرامان چکنم!؟
بی تماشای خطت سبزه و ریحان چکنم؟
در قیامت من اگر با تو برندم به بهشت
چون تو همراه منی حوری و غلمان چکنم؟
چون پریشان کنی از شانه سر زلف دراز
نشوم گر من شوریده پریشان چکنم؟
لب چون آب بقایت شود ار روزی من
عمر باقی چکنم؟چشمهٔ حیوان چکنم؟
قاصدی گر زتوام خط و پیامی آرد
به نثار قدمش گر ندهم جان چکنم؟
گفته بودی که به سر وقت من آیی روزی
گر نیایی و رسد عمر به پایان چکنم؟
صبرهایی که به امید وفایت کردم
نشوم گر من از این کرده پشیمان چکنم؟
با جفای فلکی صبر توانم کردن
با جفاهای تو ای فتنهٔ دوران چکنم!؟
رنج هایی که من بی سرو سامان بردم
عاقبت چون که نشد کار به سامان چکنم؟
دل «ترکی» که به زندان غمت مانده به بند
گر نجاتش ندهی با غم زندان چکنم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می شود دل چو گل از عیش پریشان چه کنم؟
غنچه سان گر نکشم سر به گریبان چه کنم؟
داده جمعیت دلهای اسیران بر باد
نکنم شکوه از آن زلف پریشان چه کنم؟
دل به آن چشم فسون ساز که چشمش مرساد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.