گنجور

عراقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵

 

دریغا روزگار خوش که من در جنب میمونت

بدم با بخت هم کاسه، بدم با کام همزانو

رسم گویی در آن حضرت دگرباره من مسکین

عسی‌الایام ان یرجعن قوما کالذی کانوا

عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶

 

دریغا روزگار ما و آن ایام در مهرش

همی گویم به صد زاری، سر ادبار بر زانو

چو یاد آرم من از ایشان به هر ساعت همی گویم:

عسی‌الایام ان یرجعن قوما کالذی کانوا

عراقی
 

عراقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷

 

چو یاد آرم از آن ساعت که خرم طبع بنشستم

لبم پر خنده، با یاران و با احباب همزانو

بر آرم آه سوز از دل، به صد زاری و پس گویم:

عسی‌الایام ان یرجعن قوما کالذی کانوا

عراقی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۶ - در وجود نوع انسان

 

دست بر روی، ارنج بر زانو

رنجه از خفت و خیز کدبانو

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۴۴ - در تناکح و توالد

 

هم چو دزدان نشسته بر زانو

کرده او را دو شاخه کدبانو

اوحدی
 

حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۴

 

در این ظلمت‌سرا تا کی، به بوی دوست بنشینم

گهی انگشت بر دندان، گهی سر بر سر زانو

بیا ای طایر دولت، بیاور مژدهٔ وصلی

عَسَی الْاَیّامُ اَنْ یَرْجِعْنَ قَوْماً کَالَّذی کانوا

حافظ
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۳۲ - حکایت بر سبیل تمثیل

 

زد به صد غصه دست بر زانو

کرد با زن عتاب کای بانو

جامی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

زن، چو در خانه نیست کدبانو

مرد، سر بر ندارد از زانو

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

هم کمر سست گشت، هم زانو

کدخدا منفعل ز کدبانو

آذر بیگدلی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱

 

از شرم تو ای امیر بانو

خورشید به خاک سوده زانو

ادیب الممالک