گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۱۸
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز

 

کجا دهر آن نیرزد کش بدانند

و یا خود بر زبان نامش برانند

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى

 

کنونش گرچه هم اهواز خوانند

به دفتر رام شهرش نام دانند

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۴۴

 

خوشا آنانکه هر از بر ندانند

نه حرفی وانویسند و نه خوانند

چو مجنون سر نهند اندر بیابان

ازین گو گل روند آهو چرانند

۲ بیت
باباطاهر
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - گفتگو از روشنان فلکی و سیاهکاری آنان

 

چو سوده دوده به روی هوا برافشانند

فروغ آتش روشن ز دود بنشانند

سپهر گردان بس چشم ها گشاید باز

که چشم های جهان را همه بخسبانند

از آن سبیکه زر کافتاب گویندش

[...]

۲۹ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

چون بنشینند و مطربان بنشانند

انصاف طرب ز آدمی بستانند

سوزند سپند و نام ایزد خوانند

بر مرکب شیرزاد در افشانند

۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » ترکیبات و ترجیعات » شمارهٔ ۴ - مرثیه برای رشیدالدین

 

بندگان تو زار و گریانند

زار هر ساعتی تو را خوانند

چفته بالا و خسته رخسارند

کوفته مغز و سوخته جانند

تا شبیخون زده ست بر تو اجل

[...]

۸ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - ثنای عضدالدوله شیرزاد

 

همه فرمانبرانش را مانند

خدمتش را سزا و شایانند

۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰

 

بر من قلم قضا چو بی من رانند

پس نیک و بدش ز من چرا می‌دانند

دی بی من و امروز چو دی بی من و تو

فردا به چه حجتم به داور خوانند

۲ بیت
خیام
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳

 

این شوخ سواران‌ که دل خلق ستانند

گویی ز که زادند و بخوبی به که مانند

ترکند به اصل اندرو شک نیست ولیکن

از خوبی و زیبایی خورشید زمانند

میران سپاهند و عروسان وثاقند

[...]

۳۹ بیت
امیر معزی
 

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۸۶

 

خصمان ملک چو جغد در ویرانند

دایم همه را همچو مگس میرانند

خود را چو همای از چه قِبَل می‌دانند

کز چشم چو سیمرغ همی پنهانند

۲ بیت
امیر معزی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۱ - فی تخلص الممدوح و تلخیص الروح‌

 

عارفان کاین سخن فروخوانند

هر چه جز حق بود برافشانند

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۶ - در فضیلت عدالت

 

تو چه گویی چنانکه ایشانند؟

بکن اندیشه نامسلمانند

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۷ - فصل فی ختم الکتاب

 

اهل دل کاین سخن فرو خوانند

آستین از جهان برافشانند

۱ بیت
سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۷ - فصل فی ختم الکتاب

 

در مقامی که این سخن خوانند

عقل و جان سحر مطلقش دانند

۱ بیت
سنایی
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۸
 
تعداد کل نتایج: ۳۵۰