گنجور

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲

 

نارفته به کوی صدق در گامی چند

ننشسته به پیش خاصی و عامی چند

بد کرده همه نام نکو نامی چند

برکرده ز طامات الف لامی چند

سنایی
 

باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴

 

در مصطبهٔ عمر ز بدنامی چند؟

عاجز شده از سرزنش عامی چند

کو قوت پایی که مرا گیرد دست

تا پیش اجل باز روم گامی چند

باباافضل کاشانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۱۷

 

نارفته ره صدق و صفا گامی چند

پوشیده مرقّعی ازین خامی چند

بگرفته به تقلید الف لامی چند

بدنام کنندهٔ الف لامی چند

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۷۴

 

در مصطبهٔ عشق زبدنامی چند

عاجز شدم از ریش و سر خامی چند

گر قوّت پای من مرا گیرد دست

تا باز روم پیش اجل گامی چند

اوحدالدین کرمانی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل نوزدهم

 

پوشیده مرقع‌اند ازین خامی چند

بگرفته ز طامات الف لامی چند

نا رفته ره صدق و صفا گامی چند

بد نام کننده نکو نامی چند

نجم‌الدین رازی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۷۶ - سخنی چند بر سبیل موعظه

 

خواجه‌ای، بگذر از غلامی چند

پخته‌ای، در گذر ز خامی چند

اوحدی
 

شیخ محمود شبستری » مراتب العارفین

 

ناپخته ز سوز معرفت خامی چند

بدنام کنندۀ نکونامی چند

بگرفته به طامات الف لامی چند

نارفته ره صدق و صفا گامی چند

شیخ محمود شبستری
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵

 

ساقیا باز خرابیم بده جامی چند

پخته‌ای چند فرو ریز به ما خامی چند

صوفی و گوشهٔ محراب و نکونامی و زرق

ما و میخانه و دردی کش و بدنامی چند

باده پیش آر که بر طرف چمن خوش باشد

[...]

عبید زاکانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

دل داد به دست باد پیغامی چند

کز لعل تو کی نوش کنم جامی چند

آن چشم تو یا فتنه دور قمرست

وین زلف مسلسل است یا دامی چند

جهان ملک خاتون
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲

 

حَسْبِ حالی نَنِوِشتی و شد ایّامی چند

مَحرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند؟

ما بدان مقصدِ عالی نتوانیم رسید

هم مگر پیش نَهَد لطفِ شما گامی چند

چون مِی از خُم به سبو رفت و گُل افکند نقاب

[...]

حافظ
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۹

 

به علی رغم عدو باز زدم جامی چند

توبه بشکستم و وارستم از این خامی چند

منم و رندی و خاصان سراپردهٔ عشق

فارغ از سرزنش عام کالانعامی چند

فرصت از دست مده زلف نگاری به کف آر

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شمس مغربی » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

نابرده به صبح در طلب شامی چند

ننهاده برون ز خویشتن گامی چند

در کسوت خاص آمده عامی چند

بدنام کننده نکونامی چند

شمس مغربی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸

 

منم امروز حریف قدح آشامی چند

چهره رنگین چو گل از باده گل اندامی چند

بهر ساقیگری و مطربی و قوالی

کرده آرام دل خویش دلارامی چند

وادی قدس بود کوی مغان باد سرم

[...]

جامی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲

 

نیم بسمل شدم از غمزه خودکامی چند

در دل آرام ندارم ز دلارامی چند

عقل، بسیار به هشیاری خود مغرور است

ساقیا خیز و بده ازپی هم جامی چند

با همه بی‌گنهی خوشدلم از بسمل خویش

[...]

میلی
 

عرفی » ترکیب بند

 

به بخت داور دانا زدیم جامی چند

به این روش که زدی گام ، باز گامی چند

عرفی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰

 

کو ره آن که نهم سوی شما گامی چند

محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید

هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

گمرهان فضلا ترک جماعت کردند

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰

 

کو ره آن که نهم سوی شما گامی چند

محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید

هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

گمرهان فضلا ترک جماعت کردند

[...]

فیض کاشانی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰

 

با حریفان چو نشینی و زنی جامی چند

یاد کن یاد ز ناکامی ناکامی چند

بی تو احوال مرا در دل شب‌ها داند

هر که بی هم چو تویی صبح کند شامی چند

باده با مدعیان می‌کشی و می‌ریزی

[...]

هاتف اصفهانی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

رفت چون شاهزاده گامی چند

خود بهر گام یافت کامی چند

آذر بیگدلی
 
 
۱
۲