سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴۷
دعوی دین میکنی با نفس دمسازی مکن
سینهٔ گنجشک جویی دعوی بازی مکن
مکر مرد مرغزی از غول نشناسی برو
همنشین، طراریانِ گُربز رازی مکن
ای ز کشی ناپذیرفته سیه رویان کفر
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۴ - پاسخ نامه دارا از جانب اسکندر
به ماری چو من مُهرهبازی مکن
نبرد آر و نیرنگ سازی مکن
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۴ - مقالت هشتم در بیان آفرینش
گُربه نِهای دست درازی مکن
با دَلهٔ دَهدِله بازیمکن
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
چون دمت سرد است دمسازی مکن
پیر گشتی، قصد دل بازی مکن
عطار » اشترنامه » بخش ۴ - برآمدن بر منبر وحدت از راه دل
در پس این پردهها بازی مکن
در هوای خویش طنّازی مکن
حکیم نزاری » دستورنامه » بخش ۲۲ - به مستی سواری مکن
سلیمان نِهای بادبازی مکن
چو دندانْنداری گرازی مکن
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۷ - رفتن سام در شب و دیدن پاسبان، او را و نومید آمدن
به افعی او مهره بازی مکن
به هندوی او ترکتازی مکن
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۷ - رفتن سام در شب و دیدن پاسبان، او را و نومید آمدن
به آهوش روباهبازی مکن
به نخجیر دل چارهسازی مکن
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۲
مرد محنت نیستی با عشق دمسازی مکن
چون نداری پای این ره رو بسربازی مکن
همچو چنگت گر بود پا درکنار دلبران
بالب نامحرمان چون نای دمسازی مکن
تا بمانی زنده همچون آب پا برجا مباش
[...]
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶
سرو من آمد به باغ ای سرو، سربازی مکن
پیش سرو قامتش دیگر سرافرازی مکن
نیست دل در سینه ای جان چند کاوی سینه را
آتشت مُرد است، با خاکسترش بازی مکن
در گلویم شو گره ای گریه تا دم درکشم
[...]