فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۶
که با تو همی دوستداری کنم
بهر جای و هر کار یاری کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۱۰
بنودرجهان شهریاری کنم
تن خویش را یادگاری کنم
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - در وصف بهار و مدح ابوحرب بختیار محمد
من بروم نیز بهاری کنم
بر رخش از مدح نگاری کنم
بر سرش از درد خماری کنم
بر تنش از شعر شعاری کنم
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۰ - نالیدن رستم از درگاه خداوند و زور خواستن او (و) و گوشه فرش گرفتن و پرت کردن، پهلوانان را
تو میخوان که من اشکباری کنم
ز سوز نوای تو زاری کنم
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۱ - دامادی فرامرز رستم با دختر شاه پریان
که در غربت ار شهریاری کنم
به هر آرزو کامکاری کنم
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۰۹ - داستان خلاص شدن شهریار از بند فرانک گوید
کنون من هم از مکر کاری کنم
که اندر جهان یادگاری کنم
ایرانشان » بهمننامه » آغاز داستان » بخش ۱۵ - گفتار اردشیر با شاه بهمن و پاسخ دادن شاه بهمن
ترا پیشِ شه خواستاری کنم
ز کشتن بخواهمت و یاری کنم
ایرانشان » بهمننامه » آغاز داستان » بخش ۲۴ - نامه نوشتن شاه بهمن به گردان
همی گفت ابا بلخ کاری کنم
که از خونشان رودباری کنم
ایرانشان » بهمننامه » داستان اندر لشکر آراستن شاه بهمن به رزم فرامرز به کین اسفندیار » بخش ۲ - آگاهی یافتن فرامرز از آمدن شاه بهمن به کین خواستن
به پیرانه سر، باز کاری کنم
که اندر جهان یادگاری کنم
ایرانشان » بهمننامه » داستان اندر لشکر آراستن شاه بهمن به رزم فرامرز به کین اسفندیار » بخش ۴ - پاسخ دادن شاه بهمن به زال سام نریمان
ز خونشان زمین لاله زاری کنم
وزان در جهان یادگاری کنم
ایرانشان » بهمننامه » باز آمدن بهمن از هند به ایران و رها کردن زال و دختران رستم از بند » بخش ۵ - رزم رستم تور با لشکر شاه بهمن و به هزیمت شدن لشکر شاه بهمن
به کین پدر خواستاری کنم
شب و روز رزم و سواری کنم
ایرانشان » بهمننامه » باز آمدن بهمن از هند به ایران و رها کردن زال و دختران رستم از بند » بخش ۷ - نامه فرستادن زال پیش برزین پسر فرامرز
به خون فرامرز کاری کنم
که اندر جهان یادگاری کنم
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۱ - رسیدن نامهٔ اسکندر به کید هندو
بهر نیک وبد با تو یاری کنم
بدین گفتهها استواری کنم
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
عمر کو؟ تا وصف غم خواری کنم
یا به کام خویشتن زاری کنم
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
زور کو؟ تا ناله و زاری کنم
هوش کو؟ تا ساز هشیاری کنم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۶
کاری ندارد این جهان تا چند گل کاری کنم
حاجت ندارد یار من تا که منش یاری کنم
من خاک تیره نیستم تا باد بر بادم دهد
من چرخ ازرق نیستم تا خرقه زنگاری کنم
دکان چرا گیرم چو او بازار و دکانم بود
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱۴ - گفتن خلیل مر جبرئیل را علیهماالسلام چون پرسیدش کی الک حاجة خلیل جوابش داد کی اما الیک فلا
که مرادت هست تا یاری کنم
ورنه بگریزم سبکباری کنم
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳۰
هر شبی چون یاد آن رخسار گلناری کنم
تا به وقت صبح از مژگان گهرباری کنم
گاه از تف دهان دامن بسوزم زهد را
گه ز دود سینه سقف آسمان تاری کنم
تیر مژگانش به جانم تا رسید از نوک آه
[...]