گنجور

 
۱
۲
۳
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۵

 

مرا گر بداری تو یاری کنم

برین پتک و سندان سواری کنم

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۶

 

که با تو همی دوستداری کنم

بهر جای و هر کار یاری کنم

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۱۰

 

بنودرجهان شهریاری کنم

تن خویش را یادگاری کنم

۱ بیت
فردوسی
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - در وصف بهار و مدح ابوحرب بختیار محمد

 

من بروم نیز بهاری کنم

بر رخش از مدح نگاری کنم

بر سرش از درد خماری کنم

بر تنش از شعر شعاری کنم

۲ بیت
منوچهری
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۱ - دامادی فرامرز رستم با دختر شاه پریان

 

که در غربت ار شهریاری کنم

به هر آرزو کامکاری کنم

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۰۹ - داستان خلاص شدن شهریار از بند فرانک گوید

 

کنون من هم از مکر کاری کنم

که اندر جهان یادگاری کنم

۱ بیت
عثمان مختاری
 

ایرانشان » بهمن‌نامه » آغاز داستان » بخش ۱۵ - گفتار اردشیر با شاه بهمن و پاسخ دادن شاه بهمن

 

ترا پیشِ شه خواستاری کنم

ز کشتن بخواهمت و یاری کنم

۱ بیت
ایرانشان
 

ایرانشان » بهمن‌نامه » آغاز داستان » بخش ۲۴ - نامه نوشتن شاه بهمن به گردان

 

همی گفت ابا بلخ کاری کنم

که از خونشان رودباری کنم

۱ بیت
ایرانشان
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۴۱ - رسیدن نامهٔ اسکندر به کید هندو

 

بهر نیک وبد با تو یاری کنم

بدین گفته‌ها استواری کنم

۱ بیت
نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

عمر کو؟ تا وصف غم خواری کنم

یا به کام خویشتن زاری کنم

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

زور کو؟ تا ناله و زاری کنم

هوش کو؟ تا ساز هشیاری کنم

۱ بیت
عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۶

 

کاری ندارد این جهان تا چند گل کاری کنم

حاجت ندارد یار من تا که منش یاری کنم

من خاک تیره نیستم تا باد بر بادم دهد

من چرخ ازرق نیستم تا خرقه زنگاری کنم

دکان چرا گیرم چو او بازار و دکانم بود

[...]

۲۳ بیت
مولانا
 

حکیم نزاری » ادب‌نامه » دیباچه » بخش ۲

 

چو با دوستان نیز یاری کنم

مگر، اندکی حقگزاری کنم

۱ بیت
حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳۰

 

هر شبی چون یاد آن رخسار گلناری کنم

تا به وقت صبح از مژگان گهرباری کنم

گاه از تف دهان دامن بسوزم زهد را

گه ز دود سینه سقف آسمان تاری کنم

تیر مژگانش به جانم تا رسید از نوک آه

[...]

۵ بیت
امیرخسرو دهلوی
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۴۲