سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۷ - فصل اندر تبدیل حال
ریش چون روی پنبه زار شده
روی چون پشت سوسمار شده
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار
شاه را غار پردهدار شده
و او همآغوش یار غار شده
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۷
ای خداوند یکی یار جفاکارش ده
دلبری عشوه ده سرکش خون خوارش ده
تا بداند که شب ما به چه سان میگذرد
غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده
چند روزی جهت تجربه بیمارش کن
[...]
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵۲
یارب تو یکی یار جفا کارش ده
یک دلبر بدخوی جگر خوارش ده
تا بشناسد که عاشقان درچه غمند
عشقش ده شوقش ده و بسیارش ده
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۱
آنکه میخواست مرا بیدل و بییار شده
زود بینم چو خودش عاشق و غمخوار شده
اثری هم بکند زود یقین، میدانم
گریه های شب این دیدهٔ بیدار شده
مددی نیست که دیگر به منش باز آرد
[...]
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قطعات » شمارهٔ ۲
هیچ کس را نشود دنیی و دین جمع به هم
وای آن کس که به دنییست گرفتار شده
لفظ دین بر سر دینار چه باشد یعنی
دین دنیی طلبان در سر دینار شده
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۱ - عقد بیست و هشتم در بذل و جود که اول آن اعطای درهم و دینار است و آخر آن بذل وجود
ای درم گرد تو بسیار شده
دین تو در سر دینار شده
فضولی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » ترکیب بند
سبزه اش پرده حسن گل رخسار شده
خط آزادی دلها گرفتار شده
عاشقان کرده همه ترک طلبکاری او
همه را او ز سر شوق طلبکار شده
همه منتظران قطع نظر کرده از او
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۵
شاهدی بر سر این کوچه پدیدار شده
هر که زین راه گذشتست گرفتار شده
گل که خندان و شکفتست به این می نازد
که به پای دلش از کوچه ما خار شده
گر بارزی که مقیم سر کویش گردی
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹۴
یارب آشفتگی زلف به دستارش ده
چشم بیمار بگیر و دل بیمارش ده
تا به ما خسته دلان بهتر ازین پردازد
دلی از سنگ خدایا به پرستارش ده
چاک چون صبح کن از عشق گریبانش را
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۰۸
ای خدا، یار مرا میل خریدارش ده
ور بگیرد کم ما، عاشق بسیارش ده
دل ما را هدف غمزهٔ خونخوارش کن
رگ جان را به کف ناز جفاکارش ده
درد محرومی عاشق نه همین در هجر است
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۱۳ - مهر درخشنده
پدرم بی کس و بی یار و مدد کارشده
روز در چشم من اینک، چو شب تار شده
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۱
تا سپهدار به شطرنج هنر
چیره بر دشمن خونخوار شده
ماحی سیرت ناهنجاران
حامی زمره احرار شده
چتر استبداد از صرصر داد
[...]