گنجور

امیر معزی » ترکیبات » شمارهٔ ۱

 

آنی‌ که آسمان خَدَم روزگار توست

یزدان غیب دان به شب و روز یار توست

امیر معزی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷۶ - در مدح شروان شاه

 

شاها معظّما ملکُ‌الشّرق خسروا

تو حیدری و حرزِ کیان ذوالفقارِ توست

شروان که زنده‌کردهٔ شمشیرِ توست و بس

شمشیروار در کفِ دریا‌شعارِ توست

بحری به تیغ و شخصِ نهنگان غریقِ توست

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - در مرثیهٔ خاقان اعظم منوچهر پسر فریدون شروان شاه

 

رفتی و در جهان سخن از کاروبار توست

خاقانی غریب سخن یادگار توست

خاقانی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر

 

تو با این گرانی که در بار توست

طلبکار‌یِ من کجا کار توست؟

نظامی
 

سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۰

 

پیشِ کسی رو که طلبکارِ توست

ناز بر آن کن که خریدارِ توست

سعدی
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۱۳ - مراجعت کردن از سفر و آمدن به وطن

 

خاطرم پیوسته در تیمار توست

مونس من روز و شب اشعار توست

حکیم نزاری
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۱۳

 

خواهی که شاه عدل کند عدل پیشه باش

در کار خود که معرکه گیر و دار توست

شاه آینه ست و هرچه همی بینی اندر او

پرتو فکنده قاعده کار و بار توست

جامی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۰

 

کعبه را گرد سر بتخانه آرد در طواف

کاروان سالار کفر ار حلقه زنار توست

فصیحی هروی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۳۱ - ختم کلام و انسجام مرام

 

سراسر جهان پر ز گفتار توست

زبان آوری چون قلم، کار توست

حزین لاهیجی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۴۹ - در بیان اینکه پیغمبر از پدر مهربانتر است

 

این همیشه همدم و غمخوار توست

در دو عالم فکر کار و بار توست

ملا احمد نراقی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

چشم ما را نور از دیدار توست

جان ما را شور از گفتار توست

هر که منظور تو شد منصور شد

وآنکه منصور توشد بردار توست

شهرت حسن تو شد از عشق ما

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۷ - مناجات

 

دو چشمی که بینای انوار توست

کجا کی سزوار او نار توست

بلند اقبال
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۸۰- جذبه

 

آنکه را پنداشتی کآن یار توست

در زمانِ بی کسی غمخوار توست

صفی علیشاه
 
 
۱
۲