فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۴ - سخن دقیقی
چه گویم چه کردم نگار ترا
که برد آن نبرده سوار ترا
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۹
تا درد رسید چشمِ خونخوار ترا
خواهم که کشد جانِ من آزارِ ترا
یا رب که ز چشمزخمِ دوران هرگز
دردی نرسد نرگسِ بیمار ترا
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳۷ - اندر حب و محبت
چون رهی کرد فخر و عار ترا
ای حدث با قِدم چه کار ترا
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۶۶ - فیالافتقار والتحیّرِ فی صفاته
بس بود کبر و ناز یار ترا
با خدای ای پسر چه کار ترا
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۰ - فی مذمّة اهل التّعصّب و نصیحة الفریقین وفّقهما اللّٰه تعالی
ای هوا کرده زیر بار ترا
با چنین یاوهها چکار ترا
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۸ - فی صفةالعلماء و امراء الدولة القاهرة و صفة غلمانه و جنده کثّرهماللّٰه
آفریننده باد یار ترا
کافرید او بزرگوار ترا
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۲ - اندر مدح صدرالامام تاجالوزراء ابیمحمدبن الحسنبن منصور گوید
پس از این دهر پر امارت را
نسخه زین در برد وزارت را
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۲۰ - اندر افتخار خویش فرماید
آفریننده باد یار ترا
کافرید او بزرگوار ترا
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷
عمریست ندیدهایم گلزار ترا
وان نرگس پرخمار خمار ترا
پنهانشدهای ز خلق مانند وفا
دیریست ندیدهایم رخسار ترا
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢١
گر خرد یار تست ابن یمین
بر طرب نه بنای کارت را
زانکه چندان تفاوتی نکند
بد و نیک تو کردگارت را
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷ - جواب خود گوید
زهی به خار مژه صد هزار زار ترا
اسیر دو گل عارض دو صد هزار ترا
مباد جور خزان از بهار زیبایی
چنین که تازه شد گلشن عذار ترا
دلا ز ناله مکن دعوی شکیبایی
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶
سرو چون سایه ز پی آمده رفتار ترا
نرگس زن شده گل، گوشه ی دستار ترا
پای مجنون تو در سلسله کی بند شود
طوق و زنجیر رکاب است طلبکار ترا
عهد کردم که گر این بار به کوی تو رسم
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۹
طالعی کو که گشایم در گلزار ترا؟
مغرب بوسه کنم مشرق گفتار ترا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱
یک نظربازست نرگس چشمِ بیمارِ ترا
گل یکی از سینهچاکان است دستارِ ترا
می کند شبنمگرانی بر عذارِ نازکت
ابر میبوسد زمین از دور گلزارِ ترا
خشک می آید به چشمش جلوهٔ آبِ حیات
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲
حسن اگر جلوه دهد بر سر بازار ترا
مصر زندان شود از جوش خریدار ترا
بوی گل می برد از کار تماشایی را
حاجتی نیست به خار سر دیوار ترا
چشمه در فصل بهاران ننشیند از جوش
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۵
به صید شیر نر ای بی جگر چه کار ترا؟
شکار او نشدن بس بود شکار ترا
تو تا کناره نگیری ز خویش هیهات است
که در کنار کشد بحر بی کنار ترا
به هر دو دست به دامان بی خودی آویز
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ترکیببند در منقبت مولانا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و وداع با خاک نجف
عرش باشد آستانی درگه بار ترا
چینة اول بود نه چرخ دیوار ترا
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵
ریش سازد ز نزاکت گل رخسار ترا
گر خلد خار به پا طالب دیدار ترا
فرصت چشم گشودن به نگاهی ندهد
کس چو حیرت نکشد غیرت رخسار ترا
مگذر از خاک من ای شوخ که نتوان دیدن
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷
دیده هرکس ندارد تاب دیدار ترا
چشم حسرت میتواند دید رخسار ترا
از رگ غیرت به ما دل میکشد خنجر، مگر
دیده در یک بزم هوش ما و گفتار ترا