نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۴ - اندرز گرفتن بهرام از شبان
وانک آگاهتر به کار از من
پاسبانتر هزار بار از من
عطار » مختارنامه » باب پانجدهم: در نیازمندی به ملاقات همدمی محرم » شمارهٔ ۲۳
هرکاو سخنی شنود یکبار از من
بنشست به صدهزار تیمار از من
کو مستمعی که بشنود یک ساعت؟
صد درد دلم به زاری زار از من؟
عطار » اسرارنامه » بخش هجدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
ازین پس نیز ناید کار از من
که آمد مدتی بسیار از من
فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۱
نمی دانم چه بد کردم چرا رنجید یار از من
که افکند از نظر برداشت چشم اعتبار از من
مگر از خاکساریهای من کردند آگاهش
که بنشستست بر آیینه طبعش غبار از من
نسودم بر کف پای لطیفش خار مژگان را
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲
جفای یار، چنان برده اعتبار از من
که غیر آید و پرسد نشان یار از من
جواب نامه شوقم حدیث نومیدیست
که قاصد آمد و بگذشت شرمسار از من
مرض عشقم و بیماریام چنان صعب است
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۳
از آه سردم آخر، رنجید یار از من
آیینه دل او، شد در غبار از من
غافل ز من رقیبی، گستاخ سویش آمد
دل ناامید ازو شد، او شرمسار از من
گویا که شب به مستی، گفتم به او غم دل
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۳۵۶
جوانی برد با خود آنچه میآمد به کار از من
خس و خاری به جا مانده است از چندین بهار از من
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۹۰
جوانی برد با خود آنچه می آمد به کار از من
خس و خاری به جا مانده است از چندین بهار از من
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۸۸ - لطفی شیرازی
شد عارف و عامی همه را عار از من
بدنامی بت پرست و دیندار ازمن
بی قدری سبحه، ننگ زنار از من
هفتاد و دو ملتاند بیزار از من
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱ - ناله های زار
به اختیار دلی برد چشم یار از من
که دور از او ببرد گریه اختیار از من
به روز حشر اگر اختیار با ما بود
بهشت و هر چه در او از شما و یار از من
سیه تر از سر زلف تو روزگار من است
[...]