گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲

 

اذا ما الطیر غنت فی‌الصباح

اجب داعی معاطاة الملاح

هوا پر خندهٔ شیرین صبح است

بیار آن گریهٔ تلخ صراحی

ارق فضلاتها فالارض عطلی

[...]

خاقانی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رسیدن نوفل به مجنون

 

روزی ز سرِ قوی سلاحی

آمد به شکار آن نواحی

نظامی
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۶ - صفت جشن خسرو

 

گشاده چار رگ از لب صراحی

شده خون در تن از مستی مباحی

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۷

 

امروز سماع است و شراب است و صراحی

یک ساقی بدمست یکی جمع مباحی

زان جنس مباحی که از آن سوی وجود است

نی اباحتی گیج حشیشی مزاحی

روحی است مباحی که از آن روح چشیده‌ست

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌پنجم

 

هزاران زاهد زهد صلاحی

ز تو خونش مباح و او مباحی

مولانا
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵۱

 

ساقیا خیز و برافروز سبک مصباحی

قفل اندیشه ی بی فایده را مفتاحی

درد ِ سر دارم و سودایِ دل و رنج ِ دماغ

بده این مشکل پیش آمده را اصلاحی

لنگرِ خم بگشایید که کشتی ز محیط

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۱ - پیغام چهارم شب به خورشید

 

گرچه عالم نورد و سیّاحی

نور بخشنده همچو مصباحی

حکیم نزاری
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۳

 

چو دستان برکشد مرغ صراحی

برآید نوحهٔ مرغ از نواحی

قدح در ده که چشم مست خوبان

قد اتّضحت لنا ای اتّضاح

الا والله لا اسلو هواهم

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۳

 

چو دستان برکشد مرغ صراحی

برآید نوحهٔ مرغ از نواحی

خواجوی کرمانی
 

جامی » بهارستان » دیباچه

 

دمیده مرغزارش بر جوانب

شکفته لاله زارش در نواحی

ز شبنم لاله را خوی در بناگوش

ز باران غنچه را می در صراحی

غزیر الدمع من عین السواقی

[...]

جامی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۰ - زاری کردن شیرین در صبحدم و اجابت دعا

 

شبی روز از در عشق و صباحی

به وصلش یا رب از هجران فلاحی

سلیمی جرونی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۳ - الآن الدائم

 

ز آن دایم اگر با افتتاحی

ز من کن گوش نیکو اصطلاحی

صفی علیشاه