ساقیا خیز و برافروز سبک مصباحی
قفل اندیشه ی بی فایده را مفتاحی
درد ِ سر دارم و سودایِ دل و رنج ِ دماغ
بده این مشکل پیش آمده را اصلاحی
لنگرِ خم بگشایید که کشتی ز محیط
نتوان برد برون بی مددِ ملاحی
من در افتادم و از من بستد عشق مرا
غرقه ای را چه محل در دهن تمساحی
مرهمِ عشق جراحت بود و به نشود
که مداواش محال است به هر جراحی
روح ثانیش نهادند لقب زیرا شد
هر زمان راحتِ روحی دگر از هر راحی
ما به اقدام همم سیر سماوات کنیم
سیرِ عشاق بدیع است ز هر سیاحی
هر کسی لازمه ای دارد و طرزی در شعر
راح را هم چو نزاری نبود مداحی
گر چه با نور ِ قدح حاجت آن نیست و لیک
ساقیا خیر و برافروز سبک مصباحی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.