جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۶
آه دردآلود من از سقف مینا بگذرد
وآب چشمم در غمش از موج دریا بگذرد
آب چشم ما ز سر بگذشت در هجران او
بر دل ما رحمت آرد هر که بر ما بگذرد
وعده ی وصل خودم زنهار بر فردا مده
[...]
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱
هرشب از طوفان چشم آب از سرما بگذرد
مردم چشمم ندانم چون ز دریا بگذرد
اشک خون آلوده ی من با شفق همدم شود
آه مینا گون من زین سقف مینا بگذرد
گر ندیدی زحمتی از خار مژگان پای دوست
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳۷
می خورد با دیگران مستانه بر ما بگذرد
در فرنگ این ظلم و این بیداد حاشا بگذرد!
در دل هر نقطه خالش سواد اعظمی است
کیست بر مجموعه حسنش سراپا بگذرد؟
آب می پیچد زحیرانی به دست و پای سرو
[...]
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۸
نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد؟
دل چه باشد تیر عشق از سنگ خارا بگذرد
خنجر ناز تو در دل حسرت دیدار را
خون کند، تا بر لبم حرف تمنا بگذرد
چند بر ما طعنه عشق بتان ای شیخ شهر
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۲
کی قیامت در نظر با این تماشا بگذرد
از طراوت چشم تر جوشد به هر جا بگذرد
گر نباشد مانع نظاره شرم روی دوست
یک سر مژگان نگاهم از تماشا بگذرد
با غبار خاطرم گر آشنا گردد نسیم
[...]
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲
امروز ما را گر کشی بیجرم از ما بگذرد
اما به پیش دادگر مشکل که فردا بگذرد
زینگونه غافل نگذری از حال زار ما اگر
گاهی که بر ما بگذری دانی چه بر ما بگذرد
ناصح ز روی او مکن منعم که نتواند کسی
[...]
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴
دانی که از هجران تو بر ما چه شبها بگذرد
یک شب ز هجر چون تویی گر بر تو چون ما بگذرد
هر جا که روزی دیده ام کان سرو بالا بگذرد
هر روز آنجا بگذرم شاید که آنجا بگذرد
هر روز و هر شب بگذرم تنها به کوی او که او
[...]
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰
با چشم تر هر جا روم کآن سرو بالا بگذرد
دردا که سیل اشک ما نگذارد آنجا بگذرد
دیدارت ای بیدادگر افتد بفردای دگر
مانند امروزم اگر دور از تو فردا بگذرد
با لعلت ای عیسی نفس کآب حیاتست آن وبس
[...]