گنجور

سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » از ترکیبات » شمارهٔ ۳

 

بیا زچهره ی گلگون می، نقاب انداز

به جام چون مه نو، جرم آفتاب انداز

گهی زعنبر خط، عود تر در آتش نه

گهی زپسته، نمک در دل کباب انداز

اگر بخواهی تا صورت پری ببینی

[...]

سراج قمری
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳

 

بیا و کَشتیِ ما در شَطِ شراب انداز

خروش و وِلوِله در جانِ شیخ و شاب انداز

مرا به کَشتیِ باده درافکن ای ساقی

که گفته‌اند نِکویی کن و در آب انداز

ز کویِ میکده برگشته‌ام ز راهِ خَطا

[...]

حافظ
 

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱

 

کلوخ جسم را در آب انداز

مکن مهمل بصد اشتاب انداز

چو اسمعیل شوقر بان و سررا

به پیش تیغ آن قصاب انداز

پس آنکه ذره سان جانی که داری

[...]

کوهی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹

 

دلا بمهر رخش دیده پر آب انداز

ترست پرده چشمت بآفتاب انداز

صبا که گفت که حرفی ز بی قراری ما

بگوی آن گل تر را در اضطراب انداز

نقاب کرد تن خاکیم ز چهره جان

[...]

فضولی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲

 

بیا و تازه خدنگی برین خراب انداز

مرا به خاک و دلم را در اضطراب انداز

دلم که پیشتر از لطف گرم بود، اکنون

به انتقام درو آتش عتاب انداز

مرا ز لذت نظاره تا کنی محروم

[...]

میلی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰

 

نگویمت بنشین در قدح شراب انداز

کرشمه ای کن و یک شهر در خراب انداز

زبان ناز فصیح و لب نیاز به مهر

بیا و طرح سؤالات بی جواب انداز

همه نتیجهٔ سیرابی است خامی ما

[...]

عرفی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۵

 

چو موج، موسم گل سبحه را در آب انداز

پیاله در قدح باده چون حباب انداز

نهان مکن ز کسی راز می کشی چون گل

مپوش دامن تر را، در آفتاب انداز

دهند گر به تو خم های گنج قارون را

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۸۹

 

نخست دفتر هوش و خرد درآب انداز

دگر نگاه به آن چشم نیمخواب انداز

چراغ رنگ به یک جلوه می شود خاموش

محبت گل این باغ بر گلاب انداز

مرید شبنم تردست شو درین گلزار

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹۰

 

بگیر جام هلالی ز رخ نقاب انداز

ز رعشه سنگ به مینای آفتاب انداز

فریب حسن سبکسیر رنگ و بوی مخور

محبت گل این باغ بر گلاب انداز

کمند جاذبه گوهرست بیتابی

[...]

صائب تبریزی
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۸

 

ز آفتابت مها نقاب انداز

اضطرابی در آفتاب انداز

ذره وش ز آفتاب طلعت خویش

عالمی را در اضطراب انداز

سرکشانرا بگیر و برگردن

[...]

نورعلیشاه