ز آفتابت مها نقاب انداز
اضطرابی در آفتاب انداز
ذره وش ز آفتاب طلعت خویش
عالمی را در اضطراب انداز
سرکشانرا بگیر و برگردن
از خم زلف خود طناب انداز
دل کبابست زان لب نمکین
نمکی در دل کباب انداز
رنگ تزویر تا بکی ساقی
خرقه ام در خم شراب انداز
از رخت تابشی بجام افکن
وزلبت آتشی در آب انداز
بهر بریانیت دل ما را
از تف می در التهاب انداز
گر نخواهی بشرم گلشن را
برگل از سنبلت نقاب انداز
دل خرابم ز نرگس مستت
نظری بر دل خراب انداز
قلب قلاب منقلب گردان
انقلابی در انقلاب انداز
ذره خواهی ار زنور علی
نظری سوی آفتاب انداز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کلوخ جسم را در آب انداز
مکن مهمل بصد اشتاب انداز
چو اسمعیل شوقر بان و سررا
به پیش تیغ آن قصاب انداز
پس آنکه ذره سان جانی که داری
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.