ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۲ - اندر خواص ماه
کسوف شمس بجرم قمر بود بیقین
قمر چو علوی و نورانی، از چه گشت چو قار؟
چرا که نور فرو نگذرد زشمس بماه
چو آبگینه که بیرون گذاشت نور از نار؟
هر آینه که مه از آبگینه صافیتر
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۳ - اندر نیازمندی مردم بپرورش
قویترست بهر حال مردم از حیوان
بحیله بیش و بهر دانشی شعبده وار
چرا تعهد بایدش و دایه و تدبیر
بخوابندش و بداردش بر بر و بکنار؟
سباع و مرغ و دده زو بسی ضعیفترند
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۴ - اندر ابداع
اگر بخواهم از تو دلیل بر ابداع
چه آوری که عیانم بدو کنی اخبار؟
چه چیز بود نه ازچیز، چون نمایی چیز؟
چگونه دانی کرد آشکاره این اسرار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۵ - اندر پدید آمدن انواع از شخص
روا بود که یکی مر آفرید ایزد
و هم زتنش یکی جفت کرده انده خوار،
پس از میانشان نسل آفرید و فرزندان
نبیرگان فراوان و بیشمار تبار؟
اگر تو منکرشی، سورة النساست دلیل
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۵ - اندر پدید آمدن انواع از شخص
بدانه گندماندر چیست کو مر خاک و سرگین را
چنان کردست کآنرا کس همین زین دو نپندارد
چگونه بی سر و دندان و حلق و معده آن دانه
همی خاکی خورد همواره کآب اورا بیاغارد
کسی کاین پر عجایب صنع و قدرت را نمی بیند
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۶ - اندر عقل و علم
یکی سؤال که قایم شدست چون شطرنج
زبس که هر کس جستاندرین سخن بازار:
که عقل برتر یا علم، فضل ازین دو کراست؟
بدین دو رو بشنودم فضول صد خروار.
چگونه داند علم آن کسی که نامختست؟
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۷ - اندر فرق میان مدرک و ادراک
میان مدرک و ادراک فرق باید کرد
اگر شدست کس از خواب غافلی بیدار
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۸ - اندر آفرینش آسمان و زمین
روابود که نخست آسمان پدید آمد
که او قویتر و آنگه زمین و کوه و بحار؟
ویا نخست زمین بود، کوست مرکز دور
و دایره نبود جز بنقطه پرگار؟
پس ار چنین شمری چون بایستاد زمین
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۹ - اندر دائره و مرغ و خایه
ز دائره که تواند نمود پیش و زپس
زمرغ و خایه نیاید سخن مگرکه نزار.
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۰ - اندر کل و جزو
وجود کل روا هست و جزو او معدوم؟
اگر رواست ابا حجتی بمن بسپار
وگر رواست نه، پس جنس باید آنگه نوع
و شخص از پس هر دو بکرده راست چوتار
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۱ - اندر زحل واندر تخم بهار
چرا کواکب را اول از زحل گفتند؟
بطبع آتش از بهر چیست تخم بهار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۲ - اندر خانههای خورشید و ماه و دیگر سیارات
چرا که خانه خورشید شیر و خانه ماه
زبرج سرطان کردند استوار حصار؟
چرا که خانه هر دوان یکان بس بود
و دیگران را خانه دو، از یمین و یسار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۲ - اندر خانههای خورشید و ماه و دیگر سیارات
جهانا چه در خورد و بایستهای
اگر چند با کس نپایستهای!
به ظاهر چو در دیده خس ناخوشی
به باطن چو دو دیده بایستهای
اگر بستهای را گهی بشکنی
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۳ - اندر تاثیرات کواکب سعد و نحس در نفس و جسد
ازین کواکب دو نحس محض چون و دو سعد
سه مانده آنگه از نحس و سعدشان آثار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۴ - اندر پدر و مادر نفسانی
چرا پسر که بزاید زبرش باشد روی
و دختران را باشد قفا بسوی زهار؟
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۵ - اندر سؤالهای بی جواب از خواص عناصر
چرا که تری بر آب بر پدیدترست
بدو کنند همه چیز خشک را آغار؟
هوا زروی حقیقت از آب تر، ترست
ز روی طبع بتری هوا شدست مشار.
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۶ - اندر عزم شاعر بجواب دادن سؤالات خویش
سخن دراز شد، این جایگه فروهشتم
گران شد و شکهانم من از گرانی بار
سؤال کردم، قصدم ازین تعنت نیست
زبهر فایده آوردم این بزرگ نثار
جواب خواهم کردن بنظم اگر نه بود
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۶ - اندر عزم شاعر بجواب دادن سؤالات خویش
نبیند بر درخت این جهان بار
مگر هشیار مرد ای مرد هشیار
درخت این جهان را سوی دانا
خردمندست بار و بی خرد خار
نهاناندر بدان نیکان چنانند
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۷ - اندر زنده بودن عالم و مرده بودن جاهل
بجوی و بنویس، آنگه بخوان و باز بپرس
پسش بیاموز آنگه بدان و بر دل کار
شکار شیر گوزن است و آن یوز آهو
و مرد بخرد را علم و حکمت است شکار
که مرد علم بگوراندرون نه مرده بود
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۸ - فصل اندر تمامی کتاب
مشو تا توانی سوی بندگان
همی تا خداوند باشد بجای!
که فریادرس نیستاندر جهان
بهر سختیی بنده را جز خدای