کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۳ - وله ایضا فی التّجرید
اندرین مرغزار کشت و درود
تیره و خیره چند خواهی بود؟
چند خواهی بناز در برداشت
دل اتش پرست دود اندود؟
روز و شب خون خود همی ریزی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۴ - وله ایضا
مولی قوام دین که بر اقلیم حلّ و عقد
کلک گره گشای تو فرمان روا بود
تر گردد از حیای کفت ابر هر زمان
وین قطره ها کزو بچکد از حیا بود
با طبع تو مثل نتوان زد ز موج بحر
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۵ - وله ایضا
صدر کبیر عالم عادل ضیاء دین
ای آنکه کار تو همه جود و سخا بود
تا آب خامۀ تو خورد بوستان ملک
لابد نبات او همه نصرت کیا بود
پیش نسیم خلق تو گر مشک دم زند
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۶ - وله ایضا
در مدح تو اگر چه مجالی فسیح بود
وین بنده را زبان عبارت فصیح بود
چندان که خواستم که کنم نظم مدحتی
نه معنی غریب و نه لفظی ملیح بود
چون بادپای خوشرو اندیشه گرم کرد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۷ - وله ایضا
ز مرگ ناخوشتر چیز اگر تواند بود
حیات مردم کوته نظر تواند بود
چگونه زنده بود آن که مدّۀ العمرش
نه از خدا و نه از خود خبر تواند بود
چو در مکّون و تکوین او نظاره کنی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۸ - وله ایضا
قدری شراب از رضیّ الّدین بخواستم
میداد وعده مدّتهای مدید بود
ناگاه دوش وعدة خود را وفا نمود
والحق ز خرّمی شب من روز عید بود
دیدم غلامکی و یکی ظرف مختصر
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۶۹ - ایضا له
چنان سزد که کسی را که رتبتی باشد
غم کسی بخورد کو ضعیف حال بود
ز کوه جاه خود از پایة نصاب افتاد
ز واجبات جهان چون ز کات مال بود
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۰ - ایضا له
هر کرا جای این نگارستان بود
دایم اندر روضۀ رضوان بود
بیت معمورست و تا این خانه هست
خاندان ملک آبادان بود
گر جهان طوفان غم گیرد چه باک؟
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۱ - وله ایضا
بهاء الدّین که تا دور جهان بود
نپندارم که چون تو یک جوان بود
سخن کاندر دهانش صد زبانست
همیشه در ثنایت یک زبان بود
بدان خلق و لطافت کز تو دیدم
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۲ - وله ایضا
ای کریمی که با لطافت تو
باغ را برگ یاسمن نبود
چو تو در راستی و ازادی
قامت سرو در چمن نبود
تا بلفظ تو در نیاویزد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۳ - وله ایضا
خورشید ذرّه پرور، شاه هنر نواز
ای آن که در جهان چون تو صاحبقرآن نبود
خورشید کو بتیغ زدن بر سر آمدست
در جنب دست و بازوی تو همچنان نبود
چون آفتاب از تو توانگر شد، آنکه را
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۴ - ایضا له
مکن ملامت من گر به خدمت خواجه
مرا زیادتی اکنون تردّدی نرود
ضرورت از پی قوتی ببایدم رفتن
مرا ز بخشش او چون تعهّدی نرود
تعهّد ار نبود کومباش، سهلست این
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۵ - وله ایضاً
بزرگوارا آنی که پیش رأی تو خور
بزیر چادر سیماب گون نهفته شود
بگاه فکر بیان تو گر بر آشوبد
سرای پردة سرّ ازل کشفته شود
اگر گشاده شود دانگ سنگ سطوت تو
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۶ - ایضا له
سرورا عرضها نمی باید
که به دست سخن بسوده شود
شعر آیینه ییست کاندر وی
صورت حالها نموده شود
هر کجا تخم مردمی کارند
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۷ - ایضاً له
ای بزرگی که خدمت تو کند
هرکه پیوند جان و تن خواهد
گر جلال تو کسوتی پوشد
مهر را گوی پیرهن خواهد
ور ضمیر تو شمعی افزود
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۸ - ایضا له
خدایگان شریعت امام روی زمین
که شمع رای تو از آسمان لگن خواهد
اگر چه زحمت بسیار می دهم همه وقت
زبان حال بهر حال عذر من خواهد
چه کم طمع بود آن شاعری که از ممدوح
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۹ - وله ایضا
هر کرا رسم و عادت آن باشد
که همه ساله گیرد و ندهد
وعده یی گر دهد ترا در عمر
اندر آن غصّه میرد و ندهد
از بخیلان بخیل تر که بود
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۰ - ایضا له
مدحتی گفتمت که چون زیور
در همه مجمعی کنند پدید
خلعتی دادیم که چون عورت
از همه کس ببایدم پوشید
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - وله ایضا
امام ملّت و مفتیّ مشرق و مغرب
بیان کند که شریعت چه حکم فرماید
در آنکه شخصی از بهر دعوی شرعی
خود و غریمی در مجلس قضا آید
بدست ظلم و تطاول یکی زنا اهلان
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸۲ - ایضا له
اگر به کم ز منی داد شغل من خواجه
روا بود که مرا صد امید بفزاید
چامید دارم و دانم که نیست دور از کار
که جز نیابت خاص خودم نفرماید
که هر کجا که چو وی شغل من تواند کرد
[...]