مولی قوام دین که بر اقلیم حلّ و عقد
کلک گره گشای تو فرمان روا بود
تر گردد از حیای کفت ابر هر زمان
وین قطره ها کزو بچکد از حیا بود
با طبع تو مثل نتوان زد ز موج بحر
کان جمله شورش و نقب و این سخا بود
از جود دست تو که بشکرست هر کسی
دانی که چون منی به شکایت خطا بود
خاموشیم ز غایت بی برگیست از آنک
باشد خموش سازی کان بی نوا بود
در انتظار جودتو صبرم بجان رسید
و انصاف بیشتر زین طاقت کرا بود؟
زخم زبان و طالبقا را چه می کنم؟
خود این متاع صنعت بازار ما بود
چون این همه بباید گفتن که تا مرا
بخشی محقّری کرم آنگه کجا بود؟
چون خون من بریخته باشی در انتظار
پس هر چه زان سپس بدهی خون بها بود
دل پر امید و دست تهی از عطای تو
بعد از قصیده یی و دو قطعه روا بود؟
این داوری بنزد تو آورده ام بگوی
آن روز را که داور حاکم خدا بود
لایق بود که چون بروم من ازاین دیا
با من ز بخشش تو همین ماجرا بود؟
من خود از این طمع نتوانم برید لیک
این نام و ننگ و همّت و عرض شما بود
اینم بترکه مردم از این حال غافلند
و آنگه مثل زنند که، شاعر گدا بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، مولی قوام دین با زبان ملکوتی و زیبا از حال خود و امیدش به بخشش خداوند صحبت میکند. او از بزرگی و جود پروردگار سخن میگوید و به حیا و عظمت خداوند اشاره میکند. شاعر با بیان اینکه از نعمتهای الهی برخوردار نیست و دلش پر از آرزوهای بیپاسخ است، احساس ناامیدی و انتظارش را منتقل میکند. او به چشمپوشی و خاموشی در برابر نامهربانیها اشاره میکند و در نهایت نوعی افسوس و دردمندی در انتظار رحمت پروردگار دارد. شعر به نوعی درددلی از وجود انسان و عواطف او نسبت به خدا و زندگی است.
هوش مصنوعی: مولا، پایه و اساس دین که در امور مهم و بزرگ تو را یاری میکند و قدرت حل مشکلات را دارد، همان کسی است که بر سرزمین حکومتداری تو حاکم است.
هوش مصنوعی: ابر هر بار از شرم و حیا مانند کف دست تر میشود و این قطرههایی که از آن میچکد، نشانهای از همان حیاست.
هوش مصنوعی: با ویژگیهای تو نمیتوان مانند موج دریا به نوازش پرداخت، زیرا تمامی این امواج و طوفانها نشأت گرفته از سخاوت و generosity تو هستند.
هوش مصنوعی: از بخشش و generosity تو که بسیار شگفتانگیز است، هر کسی میداند که شکایت من بیفایده است، چون من در مقابل مهربانی تو چه جایی دارم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر ناچاری و فقدان چیزی برای گفتن ساکت هستیم، چرا که وقتی صدایی نیست، سکوت میآید.
هوش مصنوعی: در انتظار بخشش و کرامت تو، صبر و تحمل من به نهایت رسیده است. انصاف این است که دیگر از پس تحمل این وضعیت برنمیآیم.
هوش مصنوعی: زخم زبان و انتقادها را چه اهمیتی دارد؟ خود این مسائل بخشی از تجارت و فرهنگ ما هستند.
هوش مصنوعی: چرا باید این همه را بگویم، وقتی که تنها به دنبال کمکی کوچک هستم؟ پس آن کرم و بخشش از کجا میتواند بیاید؟
هوش مصنوعی: اگر خون من را ریخته باشی، انتظار نداشته باش که هر چیزی بعد از آن را به راحتی ببخشی، چون هر آنچه بدهی، سزاوار بهای خون من خواهد بود.
هوش مصنوعی: دل پر از امید و دست خالی از بخشش تو، بعد از خواندن یک شعر بلند و دو شعر کوتاه، آیا این وضعیت قابل قبول است؟
هوش مصنوعی: من این قضاوت را نزد تو آوردهام، بگو آن روز را که قاضی و حاکم خدا بود.
هوش مصنوعی: خیلی طبیعی بود که وقتی من از این دنیا میروم، تنها همین داستان از بخشش تو با من باقی بماند.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم از این آرزو و خواستهام دست بکشم، اما این شهرت و احترام و شخصیت شماست که در این موضوع اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: این مردم از حال خود بیخبر هستند و بعد از آن به دیگران میگویند که شاعر همواره در فقر به سر میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر سال عمر من به سر آید روا بود
اندی که سال عیش همیشه به جا بود
پایان عاشقی نه پدیدست تا ابد
پس سال و ماه و وقت در او از کجا بود
ای وای و حسرتا که اگر عشق یک نفس
[...]
جانا ، همه خطاب تو با من جفا بود
وز من جفات را همه پاسخ وفا بود
هرگز مباد با تو جفاکار روزگار
ور چه همیشه کار تو با من جفا بود
ای نزد من ز جان و دل من عزیز تر
[...]
صدر کبیر عالم عادل ضیاء دین
ای آنکه کار تو همه جود و سخا بود
تا آب خامۀ تو خورد بوستان ملک
لابد نبات او همه نصرت کیا بود
پیش نسیم خلق تو گر مشک دم زند
[...]
آنرا که چون تو لاله رخی در سرا بود
میلش به دیدن گل و سوسن چرا بود؟
سرو و سمن به قد تو مانند و روی تو
گر سرو با کلاه و سمن در قبا بود
در پای خود کشی به ستم هر دمی مرا
[...]
اقبال را بقا نبود دل بر او مبند
عمری که در غرور گذاری هبا بود
ور نیست باورت ز من اینک تو خود ببین
اقبال را چو قلب کنی لابقا بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.