قدری شراب از رضیّ الّدین بخواستم
میداد وعده مدّتهای مدید بود
ناگاه دوش وعدة خود را وفا نمود
والحق ز خرّمی شب من روز عید بود
دیدم غلامکی و یکی ظرف مختصر
وانگه چگونه مختصری نامفید بود
آبی به بوی گنده ولیکن به طعم بد
بدرنگ همچو جرعۀ جام صدید بود
آغشته بد به دردی و خاشاک گفتیی
در بول اسب ریزۀ سرکین ترید بود
گفتم همین زمان بر او باز برهلا
گو این مروّت از کرم تو بعید بود
این بادۀ چنین ز بتر جای آورند
گفتا آری از خم خواجه حمید بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رضیالدین شراب میطلبد و میگوید مدتها وعده داده شده بود تا اینکه ناگهان وعدهشان را وفا میکنند. او با توصیف شراب میگوید که شب خوشی را تجربه کرده است، اما وقتی شراب را میبیند، متوجه میشود که ظرف و محتوای آن بسیار نامناسب و بد است. به نوعی طعم و بوی شراب به شدت ناخوشایند است و شاعر آن را با درد و خاشاک مقایسه میکند. او از کسی که شراب را آورده است گلایه میکند و میگوید این نوع شراب شایسته او نیست. در پاسخ او عنوان میشود که شراب از خم خواجه حمید آمده است که نشان از بیکیفیت بودن آن دارد.
هوش مصنوعی: اندکی شراب از رضیالدین خواستم، اما او فقط وعدههایی برای مدتهای طولانی به من داد.
هوش مصنوعی: ناگهان شب گذشته به وعدهام وفا شد و واقعاً شب شادی و خوشحالی من مانند روز عید بود.
هوش مصنوعی: من جوانی را دیدم که ظرفی کوچک در دست داشت و بعد متوجه شدم که آن ظرف کوچک هیچ فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: آب، با وجود بوی ناخوشایندش، از نظر طعم، مزهی بد و ناخوشایندی دارد و مانند جرعهای از جامی میباشد که سرشار از ناخوشی است.
هوش مصنوعی: گفتی که چقدر پر از درد و مشکلات هستی؛ مانند ذراتی که در ادرار اسب شناورند و بیارزش به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: به او گفتم که این بیوفایی و ستمگری تو، از بزرگواری و نیکوکاریات دور از انتظار بود.
هوش مصنوعی: این نوشیدنی از جایی نادرست بهدست آمده است، اما گفته میشود که از میخانهی خواجه حمید آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امشب که در چمن ز قدومش نوید بود
خلوتسرای غنچه گلستان عید بود
دیدیم در چمن عجب آیین اتّحاد
گل داشت ز خم کاری و بلبل شهید بود
یک عمر در میانة ما و نگاه دوست
[...]
محرومی وصال تو دل را نوید بود
صبح امید آینه، چشم سفید بود
در دیده می تپید چو بسمل به خون دل
کز تیغ دوری تو نگاهم شهید بود
شب داشتیم بزم خوشی با خیال تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.