گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

ای کریمی که با لطافت تو

باغ را برگ یاسمن نبود

چو تو در راستی و ازادی

قامت سرو در چمن نبود

تا بلفظ تو در نیاویزد

قیمت گوهر عدن نبود

چون من از خلق تو سخن گویم

مشک را جای دم زدن نبود

چون من و چون تو کس بدست و زبان

در فشان و شکر شکن نبود

سخنی کاندرو همه شکرست

گرچه جز در زبان من نبود

من ز دست تو چشم می دارم

شکری کاندران سخن نبود

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سنایی

هر که در بند خویشتن نبود

وثن خویش را شمن نبود

آنکه خالی شود ز خویشی خویش

خویشی خویش را وطن نبود

من مگوی ار ز خویش بی خبری

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
شیخ محمود شبستری

اهل توحید را سخن نبود

که سخن، بی نشان من نبود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه