گنجور

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الانبیاء محمد المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم » شمارهٔ ۲ - فی مبعث سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم

 

صبح سعادت دمید، یاد صبوحی بخیر

صومعه بر باد رفت، دور بیفتاد دیر

یار غیور است و نیست نام و نشانی ز غیر

دم مزنید از مسیح عذر بخواه از عزیر

خواجۀ عالم نهاد تاج رسالت بسر

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی امیرالمؤمنین علی علیه السلام » شمارهٔ ۱ - فی میلاد امیرالمؤمنین علیه السلام

 

گوهری را از صدف آورده طبعم در کنار

یا که از خاک نجف تابنده دری آبدار

برد تا حد عدم تا قاب قوسین وجود

رفرف طبع مرا، یک غمزه ز اندلدل سوار

شاهد بزم ولایت شاه اقلیم وجود

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی امیرالمؤمنین علی علیه السلام » شمارهٔ ۶ - فی رثاء امیرالمؤمنین علیه السلام

 

خم گردون دون لبریز خونست

بکام باده نوشان واژگونست

نصیب هر که باشد قربش افزون

از این مینای غم جامی فزونست

حریف مجلس صهبای بیچون

[...]

غروی اصفهانی
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » صد شکر و صد حیف

 

شاهی به میان آمد و شاهی ز میان رفت

صد شکر که‌ این‌ آمد و صد حیف که آن رفت

تیری به کمان آمد بر قصد دل خصم

هم گر به خطا ناگه تیری ز کمان رفت

سلطان جوان آمد شاد و خوش و پیروز

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » الحمدلله

 

می ده که طی شد دوران جانکاه

آسوده شد ملک‌، الملک‌لله

شد شاه نو را اقبال همراه

کوس شهی کوفت بر رغم بدخواه

شد صبح طالع‌، طی شد شبانگاه

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » اتحاد اسلام

 

چندگویی چرا مانده ویران

هند و افغان و خوارزم و ایران

چندگویی چرا جسته مأوا

خرس پتیاره بر جای شیران

چندگویی چرا روز حاجت

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » در رثاء سیدالشهداء (‌ع‌)

 

ای فلک آل علی را از وطن آواره کردی

زان سپس در کربلاشان بردی و بیچاره کردی

تاختی از وادی ایمن غزالان حرم را

پس اسیر پنجهٔ گرگان آدمخواره کردی

جسم پاک شیرمردان را نمودی پاره پاره

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » وقت کا رست

 

ای دل ز جفای دیده یاد آر

زان اشک به ره چکیده یاد آر

این نکتهٔ ناگزیر بشنو

وین قصهٔ ناشنیده یاد آر

زین ملک ستم کشیده‌، یعنی

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » از زبان محمدعلی شاه مخلوع

 

با بنده فلک چرا به جنگ است

سبحان الله این چه رنگ است

بودم روزی به شهر تبریز

آقا و ولی عهد و با چیز

شه هرمز بود و بنده پرویز

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » دوز و کلک انتخابات

 

ماه مشروطه در این ملک طلوعیدن کرد

انتخابات دگر بار شروعیدن کرد

شیخ در منبر و محراب خشوعیدن کرد

حقه و دوز وکلک باز شیوعیدن کرد

وقت جنگ و جدل و نوبت فحش وکتک است

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » خون خیابانی

 

در دست کسانی است نگهبانی ایران

کاصرار نمودند به ویرانی ایران

آن قوم‌، سرانند که زیر سر آنهاست

سرگشتگی و بی‌سرو سامانی ایران

الحق که خطا کرده و تقصیر نمودند

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » وارث طهمورث و جم

 

خیزکز مشرق عیان گردید شب

سرمهٔ چشم جهان گردید شب

تا شبیخون راکجا خواهد زدن

عرضگاه اختران گردید شب

چون‌زنی‌زنگی‌پس‌شعری‌زرد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

مدتی بود در سرای وجود

چشم من خیره بر لقای وجود

داشتم خوش به دیدهٔ عبرت

سیر بستان با صفای وجود

می‌شکفتم چون غنچه می‌دیدم

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

دوشین به شرابخانه اندر

رفتم بزنم می ‌مقرر

با پیرمغان مجال صحبت

گردید برای من میسر

بر دست به لابه دادمش بوس

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳

 

در ازل علم و قدرت یزدان

ریخت خوش طرح عالم امکان

علم چون هست و قدرت اندر کار

کار انجام یابد و سامان

هنری نیست اندر آن بی این

[...]

صغیر اصفهانی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۳ - مهدی کچل

 

کار و بارت جور، مهیا شده

نور علی نور، مهیا شده

دخترکی خوب، مهیا شده

خفته و خود عور، مهیا شده

تاری و تنبور، مهیا شده

[...]

میرزاده عشقی
 
 
۱
۸
۹
۱۰