گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۸

 

در عمر درنگ نیست ممکن، بشتاب

آن قدر که ممکن است از وی دریاب

ترسم که چو خواجه سر برآرد از خواب

عمری یابد گذشته و خانه خراب

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۹

 

چون رفت رقیب عمر دریاب ای دل

زین بیش مکن به لهو اشتاب ای دل

از دست برفت عمر دریاب ای دل

ور مرده نئی درآی از خواب ای دل

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۰

 

دردا که به هرزه زندگانی بگذشت

وندر شب غم روز جوانی بگذشت

افسوس که عمرم که ازو هر نفسی

صد جان ارزد به رایگانی بگذشت

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۱

 

ماهی امید عمرم از شست برفت

بی فایده عمرم چو شب مست برفت

عمری که ازو دمی جهانی ارزید

افسوس که رایگانم از دست برفت

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۲

 

جان گر به تن آباد بود هیچ بود

دل گر به جهان شاد بود هیچ بود

باد است یقین کاساس عمر تو بدوست

بنیاد که بر باد بود هیچ بود

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۳

 

در دیده زسودای تو دودی دارم

حاصل زغمت گفت و شنودی دارم

سرمایهٔ عمر جمله از دست برفت

بی آنک امید هیچ سودی دارم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۴

 

قومی شده تا زنده به اسرار جهان

قومی شده بازنده به اسباب زمان

ماییم در این میان نه زاین قوم نه زآن

در حسرت هر دو برده عمری به زیان

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۵

 

عمری که به یاد این و آن می‌گذرد

گویی باد است در خزان می‌گذرد

برمی‌گذری تو از جهان چون شب و روز

می‌پنداری که این جهان می‌گذرد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۶

 

بی قدر دلا چو خاک کو خواهی شد

در آتش حرص و آرزو خواهی شد

اینجا چو تمام داده ای عمر به باد

آنجا به کدام آبرو خواهی شد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۷

 

چون جمله خطا کنی صوابت چه بود

مقصود تو زاین عمر خرابت چه بود

انصاف بده چون تو بخواهی رفتن

گویند چه کرده ای جوابت چه بود

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۸

 

شد عمر خراب زار رو برنامد

صد روز فرورفت و غرض برنامد

دردا که به غربیل وفا عالم را

سر برکردیم و عمر بر سر نامد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۹

 

گر می خواهی که روز و شب گردی شاه

باید که زننگ خلق گردی آزاد

زینها نشود هیچ خرابی آباد

مشتی دونند که خاکشان بر سر باد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۲۰

 

بر اهل هنر کار پریشان بهتر

اومید کمال نیست نقصان بهتر

یک لقمهٔ نان خشک نزد عقلا

بی درد سر از ملک سلیمان بهتر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۲۱

 

ای دل تو اگر به گوشه ای بنشینی

هر لحظه هزار راحت دل بینی

مشغول تو گردند هم عالمیان

از شغل جهان دامن اگر در چینی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۲۲

 

خود را تو اگر عشوه دمادم ندهی

دردیش به صد هزار مرهم ندهی

والله اگر لذت عزلت بچشی

از فقر دمی به ملک عالم ندهی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۲۳

 

یا رب چه خوش است بر جهان خندیدن

بی واسطهٔ چشم و دهان خندیدن

بنشین و سفر کن که به غایت خوب است

بی زحمت پا گرد جهان گردیدن

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۲۴

 

از بند خود ار دلم رهایی یابد

شک نیست در آن که روشنایی یابد

یا رب تو مرا زخلق بیگانه بکن

تا با تو دل من آشنایی یابد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۲۵

 

آدم که همی زد دم بی درمانی

ترسم که تو آن دم بزنی درمانی

زنهار که درماندهٔ هر در نشوی

گر درمانی به که زره درمانی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۲۶

 

با دست تهی پرهوسان را چه دهند

پیداست که بی دسترسان را چه دهند

گویند مرا که با تو دلدار چه کرد

من هیچ کسم هیچ کسان را چه دهند

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۲۷

 

از دست اجل جان نبرد زاینده

بر کس بنماند این جهان پاینده

بر باد نهاده شد بنای من و تو

بر باد بنا کجا بود پاینده

اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۱۳۴۲
۱۳۴۳
۱۳۴۴
۱۳۴۵
۱۳۴۶
۶۴۶۲