گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۷۲

 

بی باد تو آب و گل ما هیچ بود

بی عشق تو جان و دل ما هیچ بود

از ذکر تو یک نفس اگر وامانیم

در هر دو جهان حاصل ما هیچ بود

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۷۳

 

ای خدمت تو سعادت و پیروزی

مولای تو بودن سبب بهروزی

از خدمت تو دست ندارم که زتو

هم عمر فزون می شود و هم روزی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۷۴

 

هر جا[ن] که شنیده است ندای دردت

بر دوش دل افکند ردای دردت

با درد تو دل کیست که درمان طلبد

صد جان عزیزان به فدای دردت

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۷۵

 

آنها که درین جهان زغوغا برهند

از خرسندی و از مدارا برهند

یا رب تو بدانچ هست خرسندی ده

تا ما برهیم و خلق از ما برهند

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۷۶

 

توفیق کسی را که موافق باشد

حالش همه با عشق مطابق باشد

یا رب تو مرا اگر نیم لایق عشق

در کار کسی کن تو که عاشق باشد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۷۷

 

چون معترفم بدانچ سرمستی هست

در حضرتت افلاس و تهیدستی هست

من آنِ توَم، تو را چه باشد؟ هیچی

تو آن منی مرا همه هستی هست

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۷۸

 

بر جان منت دسترسی نیست که نیست

واندر دلم از تو هوسی نیست که نیست

تنها نه منم چنین که در جمله جهان

زین سان که منم از تو کسی نیست که نیست

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۷۹

 

بیچاره دل شکسته چون بستهٔ تست

بی مرهم وصل هر زمان خستهٔ تست

چون می گسلی از آنک پیوستهٔ تست

گر بستهٔ تست دل نه بشکستهٔ تست

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸۰

 

کس نیست که چون من زتو دل تافته نیست

سررشتهٔ وصل تو کسی بافته نیست

لطف تو مگر دست بگیرد، ورنه

راه تو به پای چون منی یافته نیست

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸۱

 

تا خاک تو کحل دیدهٔ ما گردد

در دیدهٔ ما سرّ تو پیدا گردد

یا رب تو به فضل خویش جایی برسان

زان پیش که این دو رشته یکتا گردد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸۲

 

بر من در رحمت که گشاید جز تو

شادیّ دل من که فزاید جز تو

از گرد ره تو سرمه ای ساخته ام

زان در چشمم کسی نیاید جز تو

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸۳

 

در دیدهٔ دیده ام تویی بینایی

در لفظ و عبارتم تویی مبنایی

در هر قدمم راه تو می بنمایی

ای من تو شده تو من چه می فرمایی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸۴

 

من خواجهٔ عالمم تو معبود منی

مقصود جهانم و تو مقصود منی

هر جا که دلی است شاهدی می طلبد

من شاهد حضرتم تو مشهود منی

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸۵

 

یا رب تو حلاوتی به جانم برسان

وز هجر زمانه با وصالم برسان

جز تو همه ناقصند در عین وجود

ای کامل مطلق به کمالم برسان

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸۶

 

ای لطف تو زهر نیستی را تریاک

وای قهر تو از نیستی ما بی باک

از خاک ترابی که کنی آب حیات

پس آب حیات را مریزان در خاک

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸۷

 

یا دم بی غم مرا تو بی غم گردان

مقصود من خسته میسّر گردان

بنمای مرا روی، مکن، این خوش نیست

تو با من و من بی تو چنین سرگردان

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸۸

 

ای در عالم عیان تر از هر چه عیان

در بی چونی نهان تر از هر چه نهان

نزدیک تری به بندگان از رگ جان

ای دورتر از هر چه بود عقل گمان

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸۹

 

بردارد اگر بر درش افکنده شویم

آزاد کند زصدق اگر بنده شویم

ای آنکه زمرده زنده بیرون آری

ما را نفسی ده که بدان زنده شویم

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۹۰

 

زین گونه که حال ماست ای بار خدای

گر دست نگیری تو در آییم از پای

[یا] صبر کرامت کن و تسلیم و رضا

یا صدمت قهر خویش ما را منمای

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۹۱

 

ای آنک تو را همه صفت احسان است

با عفو تو طاعت و گنه یکسان است

زان کرده نگاهی که دلم ترسان است

گر عفو کنی به نزد تو آسان است

اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۱۲۶۶
۱۲۶۷
۱۲۶۸
۱۲۶۹
۱۲۷۰
۶۴۵۴