گنجور

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۱ - در بیان اقسام اهل ایمان

 

نخستین عام وانگه خاص باشد

مهین جمله خاص الخاص باشد

بلوغ عام چون او گشت رهرو

باول حالت خاص است بشنو

بلوغ خاص خاص اندر فتوت

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۲ - در بیان نیستی و «موتواقبل ان تموتوا»

 

چو در بند خودی افتاد بنده

شود گوش مرادش نشنونده

مقید گردد اندر راه خسته

شود باب فتوحش جمله بسته

بود در خاطرش که گشت واصل

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۳ - در تحقیق و بیان ارواح خاص الخاص

 

در آن شب خواجهٔ ما شد بمعراج

نهاد او بر سرش از بندگی تاج

درون پرده دید ارواح جمعی

شده ازنور تابان همچو شمعی

جمال معنیش منظور ایشان

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۴ - در توحید و در بیان آنکه باب توبه نبندد که موجب ختم ولایت نباشد

 

خداوند جهان دانای اکبر

برافزایندهٔ این شمع خاور

بقدرت چون پدید آورد عالم

ز بهر مسکن اولاد آدم

بعلم و حکمت خود کرد داور

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۵ - در بیان قوتهای معنی

 

کند تقریر اهل این معانی

بجز این قوّت و این زندگانی

دگرگون قوّت و دیگر حیاتی

که دارد هر وجودی زان ثباتی

حیات قوتی از روی معنی

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۶ - در بیان مواظبت بریاضت و چهار اربعین و کیفیت آن

 

مربّی باید ای جان اندر این راه

که او باشد ز سر کار آگاه

تن اندر راه دین باید در آورد

چهارت اربعین باید سر آورد

ترا در اربعینت پیر باید

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۷ - در دستور اربعین اول فرماید

 

چو کردی اربعین اول آغاز

ز هر کس تا توانی پوش آن راز

در آن مدت که آن خواهی برآورد

بکم خوردن ترا باید سرآورد

بباید احتیاط طعمه کردن

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۸ - در بیان اربعین ثانی

 

پس آنگه ساز و ترتیب سفر کن

بکلی خویش را از خود بدر کن

تو اصل کار خود را نیستی دان

که از هستی نیابی ذوق ایمان

بساز از جان تو ساز اربعینت

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۹ - در اربعین ثالث فرماید

 

سیم را چونکه خواهی کرد آغاز

تو خود را از تمناها بپرداز

ببر یکباره از ترس جهنم

هم از امید خلوت خوب و خرم

تو قوتت کن ز ذوق ذکر حاصل

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۰ - در بیان دستور اربعین رابع

 

چو کردی اربعین دیگر آغاز

بکلی خویش را از خود بپرداز

درین نوبت دگرگون گردد احوال

که خواهی گشت ای جان صاحب حال

شوی مرده ز هستیها به یکبار

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۱ - در بیان سماع و کیفیت آن

 

سماع اصلی بزرگست اندرین ره

چو یابی سمع دل گردی تو آگه

اگر سمع دلت نبود ندانی

بپوشند بر تو یکسر این معانی

کسی را کز سماعش ذوق نبود

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۲ - در بیان شاهد بازی و اینکه شاهد بازی که را مسلم باشد

 

ز سر بیرون کن انکار ای برادر

چو هستی طالب کار ای برادر

ترا گفتم مشو منکر بر ایشان

که تاکارت نگردد زان پریشان

ز اصحاب بزرگ این جماعت

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۳ - در بیان اولیائی که تحصیل علم کرده باشند و اولیائی که امی باشند

 

گروهی علم ظاهر را بخوانند

فروع و اصل او یکسر بدانند

بکار آرند علم ظاهر خویش

شوند بینای اصل ظاهر خویش

کم افتد سهو اندر راه این جمع

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۴ - در شرح کشف اولیاء

 

سه کشف است اندرین ره تا بدانی

به علمی و خیالی و عیانی

بود علم نخستین کشف اسرار

اگر با او عمل باشد ترا یار

وجودت از خودی چون گشت خالی

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۵ - در مناجات و ختم کتاب فرماید

 

خداوندا چو توفیقم فزودی

ره تحقیق را با من نمودی

همی خواهم بدین راهم بداری

بفضل خویش آگاهم بداری

که تا گردد نهانیها عیانم

[...]

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۶ - تاریخ نظم کتاب

 

بسال پانصد و هفتاد و دو چار

شهور سال راند در آخر کار

ز ذی الحجه گذشته بد ده و پنج

که مدفون کردم اندر دفتر این گنج

ز هفته بود روز جمعه آخر

[...]

عطار
 

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۱

 

من بغیر از تو نه‌بینم درجهان

قادرا پروردگارا جاودان

من ترا دانم ترا دانم ترا

حق ترا کی غیر باشد ای خدا

چون به جز تو نیست در هر دو جهان

[...]

عطار
 

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۲

 

درنگر ای عارف صاحب نظر

پاک مردان را جهان آمد بسر

ای وصالت روشنائی در جهان

ای وصالت هم عیان و هم نهان

ای وصالت غمگسار مفلسان

[...]

عطار
 

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۳

 

بعد از این جوهر ندیدم از صفا

من نوشتم سر بی سر نامه را

سر بی سر نامه را کردم عیان

این زمان جویم نخواهد شد روان

محو شد اجزای کل من ز هم

[...]

عطار
 

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۴

 

بود عطاری عجب شوریده حال

در ره تحقیق او را صد کمال

حال با خالق عجب بود ای پسر

نی چو حال این خیال بی خبر

در امور سر حق ره برده بود

[...]

عطار
 
 
۱
۱۱۵۹
۱۱۶۰
۱۱۶۱
۱۱۶۲
۱۱۶۳
۶۵۱۳