گنجور

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۰۳ - در مقام اندرز و نصیحت ملوک

 

نگه داری ارباب سیف و قلم

فرازی چو خورشید خاور علم

میرزا آقاخان کرمانی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

تیر ملامتت به بین بسکه نشسته بر دلم

کیست که متصل کند ضربت شست قاتلم

خصم کند خراب اگر خلوت قدس یار را

باز شود عمارت این هیکل اعظم از گلم

من بسر ره افکند سایه همای همتم

[...]

حاجب شیرازی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۴

 

خداوندگارا تو را در دو عالم

به اورنگ اقبال خواهم مسلم

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - حسبحال آذربایجان و خراسان هنگام تعدیات و بمباردمان سپاهیان روس تزاری

 

بزودی بر کنم بنیاد این سلم

بدست خسروی با دانش و علم

شه آلمان که نامش هست ویلهلم

به نیروی سخط بر هم زند حلم

ادیب الممالک
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶

 

آبله شد سد ره منزلم

دست کرم را عرق سائلم

رفت دلم در پی عرض ادب

بار امانت نکشد محملم

دور مبادا ز جبینم عرق

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » ساقی نامه

 

هم‌آهنگ فریاد چون بلبلم

ز مینات مشتاق یک قل‌قلم

طغرل احراری
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۳۲ - عرض حال مصنف بحضور رحمة للعالمین

 

برقها رقصید گرد حاصلم

رهزنان بردند کالای دلم

اقبال لاهوری
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۳ - ایضاً مخمس غزل شیخ سعدی در مصیبت

 

تشنه لبا به آب مهر تو سرشته شد گلم

چون بکنم دل از تو و چون ز تو مهر بگسلم

گرچه بلای دوست را از سر شوق حاملم

بار فراق دوستان بسکه نشسته بر دلم

غروی اصفهانی
 
 
۱
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
sunny dark_mode