گنجور

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶

 

روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم

چون آتش فسرده و چون صید بسملم

صد برگ گل که جمع کنی غنچه‌ای شود

آسان گره نخورده چنین، کار مشکلم

دارد ز بس که بر نظر پاکم اعتماد

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۷

 

چون آینه، گر به ساده‌لوحی مثلم

این بس بود از ساده‌دلی ماحصلم

کز رقعه ساده عزیزان چمن

چون غنچه ز برگ گل بود پر، بغلم

قدسی مشهدی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » ساقی‌نامه

 

سحر چون به یاد تو افتد دلم

قیامت گه غم شود منزلم

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » معراجیه

 

به ملامت سرشت مشت گلم

نه نصیحت شنید گوش دلم

فیاض لاهیجی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - مناجات

 

به سختی است چون عقده مشکلم

گرو در سیاهی برد از دلم

واعظ قزوینی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۹

 

اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم

دست پرورد فغانم خانه زاد بلبلم

حاصل من نیست در ایام غیر از پیچ و تاب

در بیابان گردبادم در گلستان سنبلم

زردرویی می کشم از دست خشک خویشتن

[...]

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۱۸۷ - کهله بر

 

کهله بر امرد که دست خویش می سازد علم

می کند سر پنجه ناخن دراز آن را قلم

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲

 

تا من خسته برون آمدم از ملک عدم

شده از طاعت من ابروی محراب علم

گرچه در دهر سخرخیزترم از شبنم

زاهدی نیست به عیاریی من در عالم

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳۴

 

با دل محزون فتاده روزگار مشکلم

دست حسرت بر سر و پای سراغ اندر گلم

از هجوم اشک طوفان خیز باشد منزلم

تا نهال قامت او رفت از باغ دلم

سیدای نسفی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۲

 

مزرع تسلیم ادب حاصلم

سر نکشد گردن آب و گلم

موج ‌گهر نیستم اما ز ضعف

آبله‌ گل‌کرده ره منزلم

خاک ندامت به سر عاجزی

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۳

 

ننمود غنچه‌ات آنقدر ادب اقتضای تاملم

که ز بوی گل شنود کسی اثر ترانهٔ بلبلم

به خیال مستی نرگست نشدم قدح‌کش‌گلشنی

که ترنگ شیشه به دل نزد ز شکست طره سنبلم

ز مقابل تو ضروری‌ام شده ننگ تهمت دوری‌ام

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۱۰ - مناجات

 

طمع نیست از کشت بی حاصلم

به خشنودیت کار دارد دلم

حزین لاهیجی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۰

 

بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم

قربان شوم تو را چه کنم بی تحملم

یک ساغر شراب میسر اگر شود

در بزم روزگار ز اهل تجملم

دزدیده هم نکرده فلک سوی من نظر

[...]

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱

 

سوخته ام آب بزن بر دلم

غیر تو کس حل نکند مشکلم

سعیدا
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۱۳

 

نه از دلبری بردی از کف دلم

ز دلداریت ماند پا در گلم

آذر بیگدلی
 
 
۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۹
sunny dark_mode