گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

داد از ستم نرگس دایم مستش

وز لطف پریشان بلند و پستش

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

از قد بلند یار و زلف پستش

وز کافری دو چشم بی می مستش

شیخ بهایی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - وصف و ذم فرس

 

ز نعل آهن نگشته پای بستش

که شد از سختی سم زیردستش

سلیم تهرانی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » مثنوی: آوازه شناس گشت خامه - از دولت این سرودنامه

 

رباب از چشمه جاری به دستش

ز تار موج، دایم پای بستش

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » مثنوی: آوازه شناس گشت خامه - از دولت این سرودنامه

 

چو صور حشر گردد پای بستش

دف گردون شود پاره ز دستش

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » مثنوی: آوازه شناس گشت خامه - از دولت این سرودنامه

 

نی انبانی بود انسان به دستش

ز روی نغمه سازی پای بستش

طغرای مشهدی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۸

 

نگردید آشنای می لب از خویشتن مستش

دل پیمانه خون شد ز انتظار بوسة دستش

به ناخن تازه دارم زخم تیرش را که می‌خواهم

در ایّام جدایی یادگاری باشد از شستش

پریشان کردن دل چون صبا آواره‌ام دارد

[...]

فیاض لاهیجی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۹

 

نمی آید برون از صفحه آشوب تا هستش

به مشق فتنه کرده کاتب ایام پابستش

برای قتلم انشا کرد خطی نرگس مستش

به خونم زد رقم تا با قلم شد آشنا دستش

سیدای نسفی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۰

 

چو موج می جدا از باده نتوان کرد پیوستش

بود میخانه زیر دست مژگان سیه مستش

چو آن کافر که اسلام آورد از بی نواییها

ره دین می رود زاهد، که دنیا نیست در دستش

گذر کرد از گلویم ناوکش چون قطرهٔ آبی

[...]

حزین لاهیجی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

ناید آن بینوا چو از دستش

که کند از می منی مستش

آذر بیگدلی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۶ - حکایت

 

خوشا آن دم که چشم نیم مستش

چو دادی جام مردافکن به دستش

یغمای جندقی
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۲۵۸

 

شدم غافل اسیر چشم مستش

به نادانی بدادم دل به دستش

به دست طفل فایز شیشه دل

چرا دادی که تا دادی شکستش؟

فایز
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۰۹ - الرداء والردی

 

منازع هر که شد در ایندو، پوستش

کنم وانگه بهم خواهم شکستش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۸۶ - مجمع‌الاهواء

 

کند کسی ساغر و پیمانه مستش

که دل بر آندو چشم می پرستش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۶۶ - الجود

 

دگر شرط کرم باشد که پستش

نبینی و نخواهی زیر دستش

صفی علیشاه
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode