گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۸

 

همه جوشن و خود و ترگ و زره

گشادند مر بندها را گره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲

 

سپاهی گزین کرد بر میسره

چو خورشید تابان ز برج بره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۴

 

چو خورشید سر زد ز برج بره

بیاراست روی زمین یکسره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۸

 

بفرمود تا بر سوی میسره

بتابند چون آفتاب از بره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۸

 

بیامد ز چین تا به آب زره

میان سوده از رنج و بند گره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۹

 

که شد ترک و چین شاه را یکسره

به آبشخور آمد پلنگ و بره

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۱

 

چو آمد به نزدیک آب زره

گشادند گردان میان از گره

فردوسی
 

کسایی » دیوان اشعار » عبرت

 

ای برکشیده منظره و کاخ تا سهیل

برده به برج گاو سر برج و کنگره

از پنجره تمام نگاه کن به بوستان

کان خانهٔ مقام تو را نیست پنجره

باز شکار جوی هزیمت شد از شکار

[...]

کسایی
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۸۸

 

کف یوز پر مغز آهو بره

همه چنگ شاهین دل گودره

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۵۹

 

با غلامان و آلت شکره

کرد کار شکار و کار سره

عنصری
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳ - آغاز قصه

 

گه از زلف این،‌ آن گشادی گره

گه از جعد آن، این ربودی زره

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳ - آغاز قصه

 

سمن برگ او زیر مشکین گره

گره بر گره صد هزاران زره

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۶ - چنین گفت آنگه به فرمانبران

 

چو گیتی بپوشید سیمین زره

گشاد از دل چرخ گردان گره

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۰ - شدن لشکر بنی شیبه به حی بنی ضبه

 

چو از نور بگشاد گردون گره

بتفسید بر شیر مردان زره

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۱ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان

 

بپوشید خفتان و از بر زره

میان بسته وز دل گشاده گره

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه

 

دل دختر از درد شد پر گره

بسر برفگند آستین زره

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۱ - رفتن ورقه به یمن

 

یکی خانم آورد و یکی زره

نگین پرنگار و زره پر گره

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه

 

همه جعد او حلقه همچون زره

همه زلف او بند و تاب و گره

عیوقی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۸

 

گرگ آمده است گرسنه و دشت پر بره

افتاده در رمه، رمه رفته به شب چره

گرگ، از رمه‌خواران و رمه، در گیا چران

هر یک به حرص خویش همی پر کند دره

گرگ گیا بره‌است و بره گرگ را گیاست

[...]

ناصرخسرو
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۰ - ترسانیدن گرشاسب از جادوی

 

نشیمنش گفت این شکسته دره

که بینی پر از دود و دم یکسره

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۸
sunny dark_mode