عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۱ - درخواب دیدن عاشق که گوش معشوق بدست گرفته و از خواب بیدار شدن و گوش خود را در دست خود دیدن فرماید
بتقوی این چنین دانی بکردن
از این میدان کل گوئی ببردن
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
که بتواند صفاتت وصف کردن
کجا جان سوی ذاتت راه بردن
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
در آخر واصلم خواهی تو کردن
که بنهادستمت ای دوست گردن
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در صفت وصل و دریافتن راز کل بهر نوع فرماید
نداند نفس این سرّ پی ببردن
بجز حسرت در اینجاگاه خوردن
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
ز وصلت کی توانم شکر کردن
نهادستم برت تسلیم گردن
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
ز نیکی چون نهادی خویش گردن
پس آنگه مر ترا این گوی بردن
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
نه کار تست اینجا جان سپردن
حقیقت پیش از صورت بمردن
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
صفا ده اندرون از خواب کردن
بنه نزدیک شرع از صدق گردن
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ترا جام فنا باید بخوردن
به صورت از همه اشیا بمردن
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ابی کشتی ندانی راه کردن
غم بیهوده اینجاگاه خوردن
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ببازی نیست راه عشق کردن
کسی باید که داند راه بردن
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۷ - داستان گرگ و روباه و اشتر
زین بیش غم زمانه نتوان خوردن
چه توان کردن چو هیچ نتوان کردن
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۷ - داستان گرگ و روباه و اشتر
زین بیش غم زمانه نتوان خوردن
چه توان کردن چو هیچ نتوان کردن
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۳۸
هر شیخ که او علم ندارد در تن
او نتواند مرید را پروردن
این شیخی را علم و عمل می باید
بی علم چه لایق است شیخی کردن
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۳۵
گر زانک شراب عشق خواهی خوردن
سر در سر کار عشق باید کردن
تا سر ننهی در ره [او] از گردن
در دل مکن از وصال جان پروردن
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۸۲
تا چند ازین خلق خدا آزردن
زین عالم فانی چه توانی بردن
ای بر فلک از کبر کشیده گردن
آخر نه خدایی! نه بخواهی مُردن؟
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۹ - ایضا له
ز من بشنو حدیث بخل خواجه
که نتوان خوبتر زین وصف کردن
اگر روزی مصافی آیدش پیش
نهد حالی به زخم تیغ گردن
نیندازد به دشمن تیر از بخل
[...]
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب چهارم » فصل سیم
در بحر عمیق غوطه خواهم خوردن
یا غرقه شدن یا گهری آوردن
کار تو مخاطرهست خواهم کردن
یا سرخ کنم روی ز تو یا گردن
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۴
در بحر عمیق غوطه خواهم خوردن
یا غرقه شدن یا گهری آوردن
کار تو مخاطره است خواهم کردن
یا سرخ کنم روی ز تو یا گردن.
عراقی » عشاقنامه » آغاز کتاب » بخش ۹ - در نصیحت ملوک
از مناهی دین حذر کردن
میوهٔ شاخ «واتقوا» خوردن