صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۷ - همچنین مصیبت
آمده به امن سکینهای برادر بر سر تو
تا ببوسد جای زهرا جده خود حنجر تو
شکوه شمر ستمگر را کند اندر بر تو
برنمیدارد دل از جسم شریفت دختر تو
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۸ - بیان واقعه دیر راهب
ای غریب کشته بیغسل و کفن کو پیکر تو
کو علمدار و سپه کو اکبر و کو اصغر تو
کو ستمکش زینب آواره غمپرور تو
محنت دوران چه آورده است ای سر بر سر تو
صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۲۱ - و برای او
ای بیادب سبط پیمبر تو
لب تشنه مانده زیر خنجر تو
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۸ - شکوه و زینب (ع) سر قبر مادر
ز من بپرس که زینب چه شد برادر تو
ز داغ کیست که گشته سیاه معجر تو
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۱ - در بیان رحلت پیغمبر رحمت(ص)
علی بود پدر و فاطمه است مادر تو
ندارم از همگی باک و میبرم سر تو
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۲ - در بیان روایت ام حبیبه
کجاست حضرت عباس ماه منظر تو
کجاست قاسم و چو نشد علی اکبر تو
صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۲۵ - وداع سکینه خاتون با امام
به گریه گفت که ای جان فدای پیکر تو
که کرده است جدا! ای پدر ز تن سر تو
صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۲۶ - و برای او
شمر نیلی کند از ظلم رخ دختر تو
کودک مضطر تو
صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۵۴ - خیز کاین جای تو نیست
شمیر نیلی کند که از ظلم رخ دختر تو
کودک مضطر تو
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۸ - فی لسان حال المظلومه زینب الکبری علیهاالسلام
ای به قربان تو خواهر تو
خواهر با جان برابر تو
کاش بودی زیر خنجر شمر
جگر من جای حنجر تو
تشنه کاما سوخت جان مرا
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۲۳ - فی الاربعین
کعبه را شکست افتاد زانچه رفت بر سر تو
زانچه دید گوهر تو
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الحسن علی الاکبر سلام الله علیه » شمارهٔ ۱۱ - فی رثاء علی بن الحسین الاکبر علیه السلام
گر می روم بخواری امروز از بر تو
زین پس من و سر تو
ملکالشعرا بهار » منظومهها » دل مادر » شکوهٔ عروس از مادر شوهر!
میروم من سوی قوم از بر تو
بعد ازین آن تو و آن مادرتو