قاسم انوار » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵
هرچند که در مرتبه مامورانیم
بس ظاهر و پیداست که ما میرانیم
یک لحظه گداییم و دمی سلطانیم
در حالت خویشتن عجب می مانیم
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴۰
ما که در بادیه عشق تو سرگردانیم
کعبه کوی ترا قبله دلها دانیم
چشم ما گر همه با ناوک محنت دوزند
دیده بر دوختن از دیده تو نتوانیم
کوی تو کعبه و دیدار تو عید اکبر
[...]
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۱
چو قدر دلبر و آداب عشق ما دانیم
بیا که روی تو بینیم و جان برافشانیم
جمال صورت جان بر در تو تا دیدیم
در آن کمال که صورت نگاشت حیرانیم
ورای حسن ترا دلفریبی و ناز است
[...]
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - ترجیع بند دوم
ما که حیران روی جانانیم
جان بدیدار او برافشانیم
آه کز غایت تحیر خویش
دوست با ما و ما نمیدانیم
چون رخش گاه شمع هر جمعیم
[...]
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴
ما به گلزار عذارت همه در بستانیم
از خیال می لعلت همه سر مستانیم
نیم جانیست که در پای تو انداخته ایم
نیست لایق چه توان کرد تهیدستانیم
چهره بنما که چو صبحم نفسی بیش نماند
[...]
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰
طرفه طوطیّ شکّرستانیم
عندلیب هزار دستانیم
طایر آشیان لاهوتیم
تو چه دانی که ما چو مرغانیم
در زوایای قدس معتکفیم
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۵ - در بیان آنکه نشئه ملکیه ادراک این معنی نمی کرد و لهذا زبان طعن بر آدم علیه السلام گشادند و بر وی به فساد و سفلک گواهی دادند
هر چه ما را نموده ای دانیم
هیچ بر وی فزود نتوانیم
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۸ - اشارة الی معنی قوله تعالی: قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیرة انا و من اتبعنی و سبحان الله و ما انا من المشرکین
خلق را سوی حق چنین خوانیم
سر این کار را چنین دانیم
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۷ - خبر یافتن زین العابدین از مدیح فرزدق و دوازده هزار درم فرستادن برای وی و گفتن فرزدق که من اشعار بسیار گفته بودم و مدایح دروغ آورده این ابیات بهر کفارت بعضی از آنها گفتم برای خدای عز و جل و دوستی فرزندان رسول الله صلی الله علیه و سلم
زانکه ما اهل بیت احسانیم
هر چه دادیم باز نستانیم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۴ - در محک امتحان زدن لیلی نقد محبت مجنون را و تمام عیار بیرون آمدن آن
ما هر دو دو یار مهربانیم
وز زخمه عشق در فغانیم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - خشم گرفتن پدر لیلی از مجنون به جهت آمدن وی به خانه همسایه لیلی و به دادخواهی به درگاه خلیفه رفتن و سوگند خود را که پیش ازین مذکور شد راست کردن
ما طایر سدره آشیانیم
بالای زمین و آسمانیم
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - خبر وفات شوهر لیلی به مجنون رسیدن و گریستن وی از آن خبر و سبب پرسیدن قاصد از آن گریه
جز اینکه مقیم یک جهانیم
در دایره یک آسمانیم
اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۶۹
ساقی قدحی که کشته جانانیم
ما مردن و زندگی از آن میدانیم
ما را به اجل چه کار و با عمر چه بحث
ما زنده وصل و کشته هجرانیم
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۸
ما عاشق و رند و جان فشانیم
بی نام و نشان ز هر نشانیم
در کوی قلندری و رندی
در دردکشی چه داستانیم
ما دیر و مساجد و خرابات
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴
ما رند خراباتی بی نام و نشانیم
صد خرمن ناموس بیک جو نستانیم
ما را بکتابی نبود حاجت ازآن رو
کاسرار جهان از ورق روی تو خوانیم
دیدیم ز ذرات جهان عکس جمالت
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۰
ما حاوی سرکن فکانیم
ما نسخه جامع جهانیم
اسرار حروف دفتر کون
از خط رخ نگار خوانیم
بیرون ز احاطه جهانیم
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶
ناظر بکتاب روی خوبان زانیم
کز روی نکو آیت حسنت خوانیم
ما را چه خبر ز عالم و زهد وورع
ما شیوه شاهدان نکو میدانیم
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۷
ما جمله جهان مصحف ذاتت دانیم
از هر ورقی آیت وصفت خوانیم
با آنکه مدرسیم در مکتب عشق
در معرفت کنه تو ما نادانیم
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱
ما حریفان بزم رندانیم
مست جام وصال جانانیم
جرعه جام ماست بحر محیط
ما چه دریا دل و چه رندانیم
ما برندی و عشق ورزیدن
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » مسبع
ماییم که در دوستیت یک جهتانیم
در راه تو هر عهد که بستیم بر آنیم
عمریست که تو غایبی و ما نگرانیم
در آرزوی روی تو با آه و فغانیم
دور از تو بسی خسته دل سوخته جانیم
[...]