×
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۰۶ - در بیان آنکه هر نفسی که آدمی در دنیا میزند و آن رادر نظر نمیآورد عنداللّه هیچ ضایع نیست و عاقبت همه پیش خواهد آمدن از خیر و شر، چنانکه میفرماید که فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره
این مکن باور ار خرد داری
که بود یار او بجز باری
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۳۷ - در بیان آنکه صحبت اولیای کامل و فقرای واصل از عبادت ظاهر مفیدتر است و استماع کلامشان بحق موصلتر از تحصیل علوم است. و در تقریر آنکه نه هر میلی دلیل جنسیت کند زیرا میلها هست لذاته و میلها هست لغیره. همچنانکه مردی از یکی جامگی خورد و باز توقع دیگرش باشد آن میل لذاته نیست جهت علت خارج است. اما آنکه لذاته است که از او او را میخواهد و غیر وصال او از او چیزی دیگر متوقع نیست اینچنین میل دلیل جنسیت باشد
سرو سر نیز هم بسر باری
ترک کرد اندر آن ره از یاری
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۴۸ - در بیان آنکه جهد را نیز از انبیا و اولیا باید دانستن که اگر ایشان نیاموختندی کس چه دانستی که جهد چه چیز است
جز مگر ایزدت دهد یاری
که ورا از میانه برداری
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۵۲ - در بیان آنکه این عالم ذرهایست از آن عالم. زیرا این محدود است و آن نامحدود. و آن عالمها همه انوار و آثار حقاند و قایم بحقاند و از انوار او زندهاند. چون از این عالم محدود بگذری آن عالم نامحدود را که در جوار حق است ببینی واللّه العالم
چون تو با ما ز جان و دل یاری
چشم بگشا اگر بصر داری
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۵۴ - در بیان آنکه ولی خدا در زمان خود نوح وقت است و عنایت او همچو کشتی است او طوفان بلانگاه دارنده و در تقریر آنکه طوفان آب اگرچه بلاست اما سهل است، زیرا آن بلا بر اجسام است.طوفان جهل از آن مشکلتر است زیرا هر که در او غرق شد ابدالآباد خلاص نیابد
زور بگذاری و کنی زاری
گذری از غرور و جباری
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۵۵ - در بیان آنکه اصل در آدمی خلق است صورت را اعتبار نیست. زیرا که روز قیامت هرکس بلخق خود خواهد حشر شدن. اگر بصفت سگ باشد بصورت سگ حشر شود. دلیل بر آنکه التفات بر صورت نیست، حق تعالی سگ اصحاب کهف را از سلک اولیا خواند که ورابعهم کلبهم، چون در او خلق مردان بود صورتش رااعتبار ننهاد که ان اللّه لاینطر الی صورکم و لا الی اعمالکم و لکن ینظر الی قلوبکم و نیاتکم.
تا که در کوششی نکو کاری
تا که در جوششی وفا داری
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۳ - در تفسیر و هو معکم اینما کنتم و نحن اقرب الیه من حبل الورید و فی انفسکم افلا تبصرون و من عرف نفسه فقد عرف ربه و قلوب العارفین خزائن اللّه.
خیره سر روی هر طرف آری
چشم با خویشتن نمیداری
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۷ - در بیان آنکه عالم چون کوهی است. و افعال و اقوال آدمیان چون صداها که بشخص وا میگردد بدی را بدی و نیکی را نیکی که انالانضیع اجرمن احسن عملا
خود بجد اندر آن همیکاری
از چنان کاشتن چه برداری
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۷ - در بیان آنکه عالم چون کوهی است. و افعال و اقوال آدمیان چون صداها که بشخص وا میگردد بدی را بدی و نیکی را نیکی که انالانضیع اجرمن احسن عملا
می نخوردی از آن تو هشیاری
بند خویشی نه بند دلداری