جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۳ - بیرون آمدن یوسف علیه السلام از زندان و گرامی داشتن پادشاه مر وی را و وفات کردن عزیز مصر و مبتلا شدن زلیخا به تنهایی و جدایی
به هر کشور که بگذشتی سواره
برون بودی سپاهش از شماره
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۴ - در شرح حال زلیخا بعد از وفات عزیز مصر و استیلای محبت یوسف علیه السلام بر وی و ابتلای وی به محنت فراق
وگر سلطانش از راهی سواره
برآید نبودش تاب نظاره
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۶ - گرفتن زلیخا سر راه یوسف را و التفات نایافتن و بعد از آن به خانه رفتن و بت را شکستن و ایمان به خدای تعالی آوردن و پس بر سر راه وی آمدن و التفات یافتن
بگفت این پس به زخم سنگ خاره
خلیل آسا شکستن پاره پاره
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷۳ - در پند دادن و بند نهادن فرزند ارجمند که دست ادراک در فتراک اکتساب کمالات استوار دارد و پای میل در ذیل اجتناب از جهالات برقرار وفقه الله لما یحبه و یرضاه
نیابد هیچ کس عمر دوباره
به علمی رو کز آنت نیست چاره
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷۵ - خاتمه در شکر اتمام و تاریخ اختتام و دعای بعض اکرام ابقاهم الله تعالی الی یوم القیام
گرفتم بیت بیتش را شماره
هزار آمد ولیکن چار باره
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۸ - آغاز سلسله جنبانی داستان عشق لیلی و مجنون که آن سر دفتر پردگیان حجله جمال و عفت بود و این سر حلقه زنجیریان عشق و محبت
خیلش گذران به هر کناره
چون گله گور بی شماره
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - گذاشتن مجنون ناقه بچه دار را که در وقت استغراق وی در محبت لیلی به سوی بچه خود باز می گشت و از لیلی دور می انداخت
گر ناوک خار و تیغ خاره
کردی کف پاش پاره پاره
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - گذاشتن مجنون ناقه بچه دار را که در وقت استغراق وی در محبت لیلی به سوی بچه خود باز می گشت و از لیلی دور می انداخت
بر قیس ز دست داده چاره
این واقعه شد سه چار باره
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۴ - در محک امتحان زدن لیلی نقد محبت مجنون را و تمام عیار بیرون آمدن آن
گر بی خودیی کنم چه چاره
من آدمیم نه سنگ خاره
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۰ - رفتن مجنون پیش لیلی و به بانگ زاغ فال نیکو گرفتن و نذر کردن که اگر دیدار لیلی میسر گردد یک حج پیاده بگزارد
ور گردد جیب عمر پاره
ماشاء/الله کان چه چاره
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رفتن مجنون به حج بعد از اجازت خواستن از لیلی
ساقش شده صد قلم ز خاره
کردی ز میان ره کناره
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۷ - ابا نمودن پدر لیلی از پیوند دادن وی با مجنون
شیشه که شود میان خاره
ز افتادن سخت پاره پاره
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - رسیدن کثیر به روضه پر غزالان و خبر آوردن پیش مجنون و جواب آن شنیدن
نرگس همه دیده از کناره
می کرد به این و آن نظاره
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - صفت تابستان و خبر یافتن مجنون از رفتن لیلی به حج و همراه شدن با قافله وی
شد دشت ز ریگ و سنگپاره
طشتی پر از اخگر و شراره
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - نامه نوشتن لیلی به مجنون و عذر خواستن که شوهر کردن نه اختیار وی بلکه تکلیف مادر و پدر بود
ای زاطلس و خز تو را کناره
پهلوی تو خوش به خار و خاره
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۷ - پوست پوشیدن مجنون و به میان گوسفندان لیلی درآمدن و به حوالی خیمه گاه وی رفتن
کرد از رمه جا به یک کناره
بگشاد نظر پی نظاره
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۸ - حکایت کردن شاپور در پیش خسرو
خرد داند که هنگام نظاره
بود شیرین مه و ایشان ستاره
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۱ - نمودن شاپور صورت خسرو به شیرین بار دوم
رسیدند آن بتان دیگر سواره
همی کردند هر جانب نظاره
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۵ - رسیدن خسرو به چشمه ماه و دیدن شیرین را در چشمه
چو یک دم کرد آن مه را نظاره
بدید آن ماه او را از کناره
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۶ - رسیدن خسرو به ارمن
ز بس کافتاده بد در هر کناره
نیامد نقل و میوه در شماره