گنجور

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » چهار خطابه » خطابهٔ دوم

 

بعد عرب هم نشد این ملک شاد

رسته شد از چاله و در چه فتاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » چهار خطابه » خطابهٔ دوم

 

رفت درین دوره به کلی ز یاد

نصف زبان پاک ز کار اوفتاد

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۵۵

 

تهیدست مرد جوانمرد راد

چو دخت‌ از تو خواهد ببایدش داد

ملک‌الشعرا بهار
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سروده‌ها » شمارهٔ ۱۵ - قسمتی از قصیده در انتقاد قرارداد وثوق الدوله

 

داد که دستورِ دیوخوی ز بیداد

کشورِ جم را به بادِ بی‌هنری داد

داد قراری که بی‌قراریِ ملّت

زآن به فلک می‌رسد ز ولوله و داد

کاش یکی بردی این پیام به دستور

[...]

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سروده‌ها » شمارهٔ ۴ - مسمط وطنی

 

ور ز من خواهی تو حسن و اتفاق و اتحاد

جنگ ژاپونی و روسی را سراسر آر یاد

تا بدانی دولتی بی‌قدر و جاهی با نژاد

خانهٔ شاهنشهی چون روس را بر باد داد

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سروده‌ها » شمارهٔ ۶ - مسمط ذوقافیتین

 

حالیا کز نو نموده باغ را آباد باد

به که از پیمانه گیرم تا خط بغداد داد

مادر دهر این چنین روزی کجا آزاد زاد

کز دو جانب می برد در سایه شمشاد شاد

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سروده‌ها » شمارهٔ ۸ - مسمط بهاریه

 

«زو» صفت سبزه نوخیز به باغ آمد شاد

کشور خویش به گرشاسب شمشاد نهاد

سرورست از لب جو یک‌تنه مانند قباد

پس به کاووس چمن حکم ولیعهدی داد

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سروده‌ها » شمارهٔ ۱۸

 

در نمازشان گشتند، جمله آگه و معتاد

گرچه نبود ایشان را، از نماز ایزد یاد

شخص گبرشان عالم مرد ارمنی استاد

بهر درس خوش دادند، دین احمدی بر باد

فرخی یزدی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۱ - پیش گفتار

 

درود فراوان بر آن پاکزاد

محمد رسول حجازی نژاد

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۱ - پیش گفتار

 

ز شاه کیان و هم از پیشداد

به شهنامه زیشان بسی کرده یاد

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲ - پادشاهی دَیِوکَس نخستین شاه ماد

 

بسی بود آن شاه با عدل و داد

کریم و جوانمرد و نیکو نهاد

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲ - پادشاهی دَیِوکَس نخستین شاه ماد

 

چو بر گاه شد شاهِ با عدل و داد

کلاهِ بزرگی به سر بر نهاد

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳ - وصیت دَیِوکَس به فرزند خود

 

تو بنیاد کن پادشاهی به داد

دِلِ مردمان کن تو با داد شاد

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳ - وصیت دَیِوکَس به فرزند خود

 

بگفت این و پس دیده بر هم نهاد

برفت از بدن جان آن شاه ماد

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳ - وصیت دَیِوکَس به فرزند خود

 

خوشا راد مردان نیکو نژاد

که از نام ایشان جهان گشت شاد

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۶ - خو نخواهی هو خشتر از پادشاه آشور

 

بنا گه سواری بیامد زماد

بر شاه ماد این خبر را بداد

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۷ - آتش زدن پسر بنی پال برخود و خانواده اش

 

باندک زمانی شهنشاه ماد

کمر بست و بسیار کشور گشاد

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۷ - آتش زدن پسر بنی پال برخود و خانواده اش

 

بکشته سه تن از جوانان ماد

به لیدی پناهنده گشتند و شاد

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۷ - آتش زدن پسر بنی پال برخود و خانواده اش

 

چو آمد چنین پیک بر شاه ماد

خبر از شه لیدی و جنگ داد

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۹ - بر تخت نشستن آزید هاک پادشاه ماد

 

درو دشت ایران همه سبزو شاد

دل کشوری شاد از شاه ماد

افسرالملوک عاملی
 
 
۱
۳۳۲
۳۳۳
۳۳۴
۳۳۵
۳۳۶
۳۴۱
sunny dark_mode