گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۱

 

ای دولت هند را جمالی دادی

ای شادی زین قبل به غایت شادی

ای چرخ تو در دهان عالم دادی

کای دولت شیرزاد باقی بادی

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۸

 

ای حورا زاده لعبت نوشادی

از باغ بهشت کی برون افتادی

بندیش که پیرایه به تن بنهادی

ای حسن تو پیرایه مادرزادی

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۸

 

ای شاه جهان ز ملک باقی شادی

زیرا که برای ملک باقی زادی

سلطانی را جمال باقی دادی

سلطان سلاطینی باقی بادی

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۶

 

چون موی شدم رنج هر بیدادی

در عشق ندید کس چو من ناشادی

برخیزد اگر وزد به من بر بادی

چون چنگ مرا ز هر رگی فریادی

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » ترکیبات و ترجیعات » شمارهٔ ۲ - هم در مدح او

 

ای سرشته به سیرت رادی

داد رادی به واجبی دادی

تازه در خسروی به حل و به عقد

صد طریق ستوده بنهادی

رنجها را برسم در بستی

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - مدیح ابوالفرج نصر بن رستم

 

نازد به تو همواره جوانمردی و رادی

زیرا که همه ساله تو آزاده جوادی

شادست شهنشاه و تو از سلطان شادی

با سیرت پاکیزه و با دولت دادی

مسعود سعد سلمان
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۹

 

ایا مانده بی‌موجب هر مرادی

همه ساله در محنت اجتهادی

نه در حق خود مر ترا انزعاجی

نه در حق حق مر ترا انقیادی

چو دیوانگان دایم اندر به فکری

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷ - یفعل الله مایشاء‌، و یحکم مایرید

 

چون در لطف و جود بگشادی

رهنمایی به ما فرستادی

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۲۶
sunny dark_mode