صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - ماست کش و یخ کش
یخکش بیچاره که یخ میکشید
از اثر بخت بد آنجا رسید
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵ - کیفیت صلحیهٔ اصفهان
الغرض این سر شودم تا پدید
کار به صلحیهٔ شهرم کشید
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - مصاحبت دو نادان
مرد چو این مسئله از زن شنید
سخت غمین گشت و زبان در کشید
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - قدک و صباغ
رنگ ز صباغ فراوان شنید
لیک یکی زان همه چشمش ندید
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - خودبینی
اسب سواری لب آبی رسید
مرکبش از پویه بماند و رمید
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - خودبینی
گفت که اسب تو در این آب دید
عکس خود و از تو عنان در کشید
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۵ - حکایت
حاصل عمری و درختامید
پای تو شد موی سیاهم سفید
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۵ - حکایت
صحبت ایشان چو سراسر شنید
عارف محزون ز دل آهی کشید
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۵ - حکایت
یا چو شود روز قیامت پدید
بر من غمدیده چه خواهد رسید
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۰ - گل و شبنم
چو گل خاموش شد شبنم درخشید
بر وی گل بسان غنچه خندید
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۳ - حکایت
گفت درویشی شبانگه با مرید
خیز و رو از حجره بیرون ای سعید
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۵ - حکایت
داد درویشی از ره تمهید
سر قلیان خویش را به مرید
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » احتیاج
بیبضاعت دختری، علامه عهد جدید
داشت بر وصل جوان سرو بالایی امید
لیک چون بیچاره، زر، در کیسهاش بد ناپدید
عاقبت هیزمفروش پیر سر تا پا پلید
کز زغال کنده دایم دم زدی، وز چوب بید
[...]
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » عید نوروز
در تکاپوی غروب است، ز گردون خورشید
دهر پر بیم شد و رنگ رخ دشت پرید
دل خونین سپهر از افق غرب دمید
چرخ از رحلت خورشید سیه می پوشید
میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۲ - تابلوی اول: شب مهتاب
اگرچه قاعدتا، شب سیاهی است پدید
خلافِ هرشبه، امشب دگر شبیست سپید
شما به هرچه که خوب است، ماه میگویید
بیا که امشب، ماه است و دهر، رنگ امید
میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۲ - تابلوی اول: شب مهتاب
فکنده نور مه از لابهلای شاخهٔ بید
به جویبار و چمنزار خالهای سفید
به سان قلب پر از یأس و نقطههای امید
خوش آنکه دور جوانی من شود تجدید
میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۲ - تابلوی اول: شب مهتاب
فکنده زلف ز دو سوی بر جبین سفید
تلالوئی به عذارش ز ماهتاب پدید
به سان آینهای در مقابل خورشید
نه هیچ عضو مر او راست درخور تنقید
میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۳ - تابلوی دوم: روز مرگ مریم
میانشان پس از این گفتگو، دگر ببرید
دو ماه پاییز، این دخترک چهها نکشید؟
همی به خویش، به مانند مار پیچید
خلاصه تا پدرش این قضیه را فهمید:
میرزاده عشقی » نمایشنامه » کفن سیاه » بخش ۱ - کفن سیاه
در تکاپوی غروب است ز گردون خورشید
دهر مبهوت شد و رنگ رخ دشت پرید
دل خونین سپهر از افق غرب دمید
چرخ از رحلت خورشید سیه میپوشید
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - در صفحه غرب
ترا گیتی ای شاه، خوش آفرید
ولی این شهی، زشت بهرت گزید