مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵
این طرفه آتشی که دمی برقرار نیست
گر نزد یار باشد وگر نزد یار نیست
صورت چه پای دارد کو را ثبات نیست
معنی چه دست گیرد چون آشکار نیست
عالم شکارگاه و خلایق همه شکار
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵
آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست
نابوده به که بودن او غیر عار نیست
در عشق باش که مست عشقست هر چه هست
بی کار و بار عشق بر دوست بار نیست
گویند عشق چیست بگو ترک اختیار
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۶
ما را کنار گیر تو را خود کنار نیست
عاشق نواختن به خدا هیچ عار نیست
بی حد و بیکناری نایی تو در کنار
ای بحر بیامان که تو را زینهار نیست
زان شب که ماه خویش نمودی به عاشقان
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۹
ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
پر شکرست این مقام هیچ تو را کار نیست
غصه در آن دل بود کز هوس او تهیست
غم همه آن جا رود کان بت عیار نیست
ای غم اگر زر شوی ور همه شکر شوی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰
ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
در شکرینه یقین سرکه انکار نیست
گرچه تو خونخوارهای! رهزن و عیارهای !
قبله ما غیر آن دلبر عیار نیست
کانِ شکرهاست او، مستیِ سرهاست او
[...]
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » دهم
هست کسی کو چو من اشکار نیست
هست کسی کو تلف یار نیست؟
هست سری کو چو سرم مست نیست؟
هست دلی کو چو دلم زار نیست؟
مختلف آمد همه کار جهان
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹ - فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۹ - اعتراض مریدان در خلوت وزیر
جمله گفتند ای وزیر انکار نیست
گفت ما چون گفتن اغیار نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۰ - نومید کردن وزیر مریدان را از رفض خلوت
بعد ازین دستوریِ گفتار نیست
بعد ازین با گفت و گویم کار نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۲ - رجوع به حکایت خواجهٔ تاجر
آنک او شاهست او بی کار نیست
ناله از وی طرفه کو بیمار نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۳ - حقیر و بیخصم دیدن دیدههای حس صالح و ناقهٔ صالح علیهالسلام را چون خواهد کی حق لشکری را هلاک کند در نظر ایشان حقیر نماید خصمان را و اندک اگرچه غالب باشد آن خصم و یقللکم فی اعینهم لیقضی الله امرا کان مفعولا
روح صالح قابل آزار نیست
نور یزدان سغبهٔ کفار نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۹ - گفتن مهمان یوسف علیهالسلام کی آینهای آوردمت کی تا هر باری کی در وی نگری روی خوب خویش را بینی مرا یاد کنی
نیست تخمی کاندرین انبار نیست
غیر حسن تو که آن را یار نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۶ - بقیهٔ قصهٔ ابراهیم ادهم بر لب آن دریا
میگوند اینجایگه کفتار نیست
از برون جویید کاندر غار نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۱ - جواب موسی فرعون را
گر تو چیری و مرا خود یار نیست
بنده فرمانم بدانم کار نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۶ - باز جواب انبیا علیهم السلام ایشان را
غیر حق جان نبی را یار نیست
با قبول و رد خلقش کار نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۶ - آزاد شدن بلقیس از ملک و مست شدن او از شوق ایمان و التفات همت او از همهٔ ملک منقطع شدن وقت هجرت الا از تخت
آب وگل میگفت خود انکار نیست
بانگ میزد بیخبر که اخبار نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۳ - حواله کردن پادشاه قبول و توبهٔ نمامان و حجره گشایان و سزا دادن ایشان با ایاز کی یعنی این جنایت بر عرض او رفته است
تهمتی بر بنده شه را عار نیست
جز مزید حلم و استظهار نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۱۹ - دانستن شیخ ضمیر سایل را بی گفتن و دانستن قدر وام وامداران بی گفتن کی نشان آن باشد کی اخرج به صفاتی الی خلقی
اندرو جز عشق یزدان کار نیست
جز خیال وصل او دیار نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۳۰ - جواب گفتن مؤمن سُنّی، کافر جبری را و در اثبات اختیار بنده دلیل گفتن سنّت راهی باشد کوفتهٔ اقدام انبیا علیهمالسلام بر یمین آن راه بیابان جبر کی خود را اختیار نبیند و امر و نهی را منکر شود و تاویل کند و از منکر شدن امر و نهی لازم آید انکار بهشت کی جزای مطیعان امرست و دوزخ جزای مخالفان امر و دیگر نگویم به چه انجامد کی العاقل تکفیه الاشاره و بر یسار آن راه بیابان قدرست کی قدرت خالق را مغلوب قدرت خلق داند و از آن آن فسادها زاید کی آن مغ جبری بر میشمرد
جامهاش سوزد بگوید نار نیست
جامهاش دوزد بگوید تار نیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱ - تمامت کتاب الموطد الکریم
عشق را با پنج و با شش کار نیست
مقصد او جز که جذب یار نیست