عطار » منطقالطیر » در تعصب گوید » حکایت شفقت کردن مرتضی بر دشمن
بر عدو چون شفقتش چندین بود
با چو صدیقیش هرگز کین بود
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۴) حکایت امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه بامور
جوانمردا بدان کز درد دین بود
که با موری چنان شیری چنین بود
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۵) حکایت یعقوب و یوسف علیهما السلام
کنون عذر من مشتاق این بود
که نامه نافرستادن چنین بود
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان
بگرگان پادشاهی پیش بین بود
که نیکو طبع بود و پاک دین بود
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۷) حکایت پادشاه و انگشتری
جهان را پادشاهی پاکدین بود
که مُلک عالَمش زیرِ نگین بود
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید
چو شیر مرگ را بر وی کمین بود
تماشا کردن کودک چنین بود
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۰) حکایت سفیان ثوری رحمه الله
چو قول او چنان وقتی چنین بود
چنین شد پُشت من چون روی این بود
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
بعدل و داد امیری پاک دین بود
که حد او فلک را در زمین بود
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر
اگرچه افضل روی زمین بود
خور و پوشش دو پانصد سال این بود
عطار » اسرارنامه » بخش سوم » بخش ۴ - فی فضیلت امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه
زهی صدری که تا بنیاد دین بود
دلش اسرار دان و راه بین بود
عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل
چو او را دیدهء جبریل بین بود
بهشتش لاجرم اندر زمین بود
عطار » خسرونامه » بخش ۷ - در فضیلت امیرالمؤمنین حسن علیه السلام
دل پر نور او دریای دین بود
دو موی او دو شست عنبرین بود
عطار » خسرونامه » بخش ۱۸ - خطاب با حقیقت جان در معنی زاری كردن گلرخ
دلش را شعلههای آتشین بود
چو مومی شد دلش گر آهنین بود
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
به خوبی باغ چون خلد برین بود
دران خلد برین گل حور عین بود
عطار » خسرونامه » بخش ۳۴ - رفتن خسرو و گل بباغ
سرایی چون نگارستان چین بود
سرای گل ز بهر خلوت این بود
عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل
بت لاغر میان فربه سرین بود
برخ چون گل بلب چون انگبین بود
عطار » خسرونامه » بخش ۶۱ - رسیدن نامۀ گل بخسرو
چوهر خط دادخواه از شهر چین بود
ازان پیراهنِ او کاغذین بود
عطار » خسرونامه » بخش ۶۳ - آگاهی یافتن شاپور از آمدن فرّخ و گلرخ و گرفتاری گل و گریختن فرّخ
هزاران چین ز زلفش در جبین بود
ز چین میآمد آن ساعت چنین بود
عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه
ز پیر پر سخن پاسخ چنین بود
که ماهی شاه با گل همنشین بود