گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۱۶
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ

 

از شما آخر چه خیزد جز زحیر

بازپس‌گردید ای مشتی حقیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » ...

 

داشت آن خسرو یکی عالی وزیر

در بزرگی خرده دان و خرده گیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » ...

 

خونیی آورد از زندان وزیر

بازکردش پوست از تن همچوسیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » سال پیری راهبر از روحانیانی که نقد از هم می‌ربودند

 

مانده‌ام از دست خود در صد ز حیر

دست من ای دست گیر من تو گیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

بسی گفتند تا آخر به تشویر

ز سر تا پای کرد آن حال تقریر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۵) حکایت نوشروان عادل با پیر بازیار

 

درختی چند می‌بنشاند آن پیر

شهش گفتا چو کردی موی چون شیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۵) حکایت نوشروان عادل با پیر بازیار

 

خوش آمد شاه را گفتار آن پیر

کفی پر کرد زر گفتا که این گیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۶) حکایت خواجۀ جندی با سگ

 

بیک ره منع کرد آن جمله را پیر

بدو گفتا نَیَم آگه ز تقدیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۸) مناظرۀ شیخ ابوسعید با صوفی و سگ

 

زبان بگشاد صوفی گفت ای پیر

نبود از من که از سگ بود تقصیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۵) حکایت یعقوب و یوسف علیهما السلام

 

که گر نامه فرستی سوی آن پیر

شود خط چو قیر نامه چون شیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۵) حکایت پیرمرد هیزم فروش و سلطان محمود

 

زبان بگشاد مرد پیر کای میر

بدو جو می‌فروشم بی دو جو گیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۵) حکایت پیرمرد هیزم فروش و سلطان محمود

 

بدو گفت این دو جو زر باشد ای پیر

اگر خواهی ز من بستان و برگیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۵) حکایت پیرمرد هیزم فروش و سلطان محمود

 

نشست القصه و شه گفت ای پیر

چه کردی، پیش من کن جمله تقریر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۵) حکایت پیرمرد هیزم فروش و سلطان محمود

 

شهش گفتا چو می‌خواندی مرا میر

ندانستی که سلطانم من ای پیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۴) حکایت رهبان با شیخ ابوالقاسم همدانی

 

زبان بگشاد رهبان گفت ای پیر

کدامین کار، ترک این سخن گیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۷) حکایت شیخ ابوسعید رحمةالله علیه

 

بدو گفتم که حرفی گوی ای پیر

که دل را تقویت باشد ز تقریر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۵) حکایت پسر صاحب جمال و عاشق شوریده حال

 

بدو گفتند اُسجُد قال لاغَیر

برو خواندند اِخسَوا قَالَ لاَضَیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱) حکایت سلطان محمود با پیرزن

 

ز غیری چون زنی لاف و ولا غیر

اَنَا خَیری زهر دونی ولا خَیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۹) حکایت حبشی که پیش پیغامبر آمد

 

که تا برکشتهٔ حق غرق تشویر

بگوئید و بپیوندید تکبیر

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۳) حکایت حسن بصری و شمعون

 

زبان بگشاد شیخ و گفت ای پیر

بترس آخر ز حق تا کی ز تقصیر

۱ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۶
 
تعداد کل نتایج: ۳۱۴