گنجور

عطار » مختارنامه » باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق » شمارهٔ ۲

 

دوش آمد و گفت: روز و شب میجوشی

تادین ندهی ز دست در بیهوشی

چون من همهام به قطع و دنیا هیچ است

آخر همه را به هیچ مینفروشی

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » ...

 

پادشاهی با چنان یوسف وشی

روز و شب بنشسته در خلوت خوشی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۶) حکایت یوسف و ابن یامین علیهما السلام

 

دران جمع اوفتاد از شوق جوشی

برآمد از میان بانگ و خروشی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۶) حکایت پیغامبر و کنیزک حبشی

 

خوشی می‌رفت با او چون خموشی

که تا بُردش بر گندم فروشی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید

 

برآمد از پس پرده خروشی

چو دریا زان زنان برخاست جوشی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۲) حکایت عیسی علیه السلام

 

نمی‌دانی که تا تو سیم کوشی

بغفلت عمر زرّین می‌فروشی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

همه مرغان درافکنده خروشی

ز جانان بی نوا نامانده گوشی

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۸ - تمثیل آوردن بلبل منصور و اناالحق گفتن او را در حالت عشق

 

دمی از عشق گل دارم خروشی

برآید در دلم هر لحظه جوشی

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۱ - مجادلهٔ بلبل با طاووس و تسلیم شدن طاووس به وی

 

چرا این رنگ بی‌بو می‌فروشی‌؟

چرا پای خود از مردم نپوشی‌؟

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

تو گر چل حج به نانی می‌فروشی

قوی می‌آیدت چندین چه جوشی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۱۲ - الحکایه و التمثیل

 

اگر هر دم حضورش را بکوشی

ز واسجد واقترب تشریف پوشی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

برو ای دل چو دیگی چند جوشی‌‌؟

نهنبن ساز خود را از خموشی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

بگویم با تو گر نیکو نیوشی

یکی کم گفتن‌ست و نُه خموشی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۳ - در پرداختن این داستان

 

اگر عیبی بود، گر عیب پوشی

چو تحسین نکنیم باری خموشی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را

 

بدانسان در دلش افتاد جوشی

که پیدا شد زهرمویش خروشی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

بشرط آنکه چون رازم نیوشی

نگهداری سخن، رازم بپوشی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

برو بریخ نویس این گرم کوشی

ز سردی چون فقع تا چند جوشی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

برآورد از جهان بانگ خروشی

ز خلقش در جهان افتاد جوشی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۸ - از سر گرفتن قصّه

 

لباس لطف در معنی تو پوشی

نه یک تن با همه گیتی تو کوشی

عطار
 
 
۱
۲