عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۵۷
ای خاصیتِ لعل تو جان پروردن
تا کی ز سر زلف تو غارت کردن
چون من دو هزار عاشق بی سر و بن
هر دم سر زلفت فکند در گردن
عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۷۳
شمع آمد و گفت: کار باید کرد
تادر آتش بر بفرازم گردن
صد بار اگر سرم ببرند از تن
من میخندم روی ندارد مردن
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۸) سؤال مرد درویش از جعفر صادق
چو کار من مرا بایست کردن
فکندم کاهلی کردن ز گردن
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱) حکایت سلطان محمود با پیرزن
ز هر دونی فغانی نیز کردن
زهر شومی زیانی نیز خوردن
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۸) حکایت عیسی علیه السلام با جهودان
بباید هر دمت صد بار مردن
که بتوانی تو این وادی سپردن
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱) حکایت گوسفندان و قصّاب
ترا میپرورد از بهر خوردن
بِنِه این تیغ را ناکام گردن
عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
شترمرغی که وقت کار کردن
چو مرغی و چو اشتر وقت خوردن
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۱ - المقاله الخامس عشر
چه مقصودست چندین رنج بردن
که چون شمعی فرو خواهیم مردن
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
چو مویم پنبه شد در پنبه کردن
مرا پنبه مکن در دنبه خوردن
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
بسی خوشتر بصد زاری بمردن
که وادی فراق تو سپردن
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
نه کشتن واجبست او را نه بردن
نه با او زیستن ممکن نه مردن
عطار » خسرونامه » بخش ۴۳ - آگاهی یافتن شاه اسپاهان از بردن هرمز گل را
نهادی از پی این عهد گردن
کنون هم سر مپیچ ازوعده کردن
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۸ - در شرح نفس فرماید
نشاید از خود او رادور کردن
صفتهای ورا نتوان شمردن
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۷ - در دستور اربعین اول فرماید
بباید احتیاط طعمه کردن
پس آنگه لقمهها بر خود شمردن
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۲ - در نموداری عشق به هر انواع گوید
نه چندانست وصف عشق کردن
که بتوانی بگلشن راه بردن
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۲ - در فنای خود و راه یافتن به مقام حق و موصوف شدن فرماید
حقیقت چیست پیش دوست مردن
چو مردان جهان این ره سپردن
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید
من بیچاره چتوانم بکردن
بجز غم اینجاگاه خوردن
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید
نشان عشق دارم من بگردن
چگویم تا چه بتوانم بکردن
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۲ - رفتن ابلیس به تلبیس در بهشت در دهان مار از جهت مکر کردن با آدم علیه افضل الصّلوات و اکمل التحیات
بخود چیزی تو نتوانی بکردن
بجز اندوه و رنج و غصّه خوردن
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۱ - درخواب دیدن عاشق که گوش معشوق بدست گرفته و از خواب بیدار شدن و گوش خود را در دست خود دیدن فرماید
بتقوی این چنین دانی بکردن
از این میدان کل گوئی ببردن