گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۱۱۱

 

ای آتشِ شمع بر تنِ لاغرِ او

رحمت کن و بگریز ز چشمِ ترِ او

وی داده طلاق او و زو ببریده

امشب نتوانی که شوی با سرِ او

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت طوطی » حکایت طوطی

 

پشه گشته باشه‌ای از فر او

هر کجا سرسبزیی از پر او

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » داستان همای » داستان همای

 

آنک شه خیزد ز ظل پر او

چون توان پیچید سر از فر او

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی طلب » حکایت شبلی که گاه مردن زنار بسته بود

 

گه گرفتی اشک در خاکستر او

گاه خاکستر بکردی بر سر او

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی

 

که می‌گویند می‌آید بر او

شه پریان و آنگه دختر او

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۰) حکایت آن مرد که عروس خود را بکر نیافت

 

چو شوهر دید روی چون زر او

طبیب آورد حالی بر سر او

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۲) حکایت شیخ و مرغ همای

 

همائی کرده از کج بر سر او

بگسترده ز هم بال و پر او

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۸) حکایت ابراهیم ادهم با خضر علیه السلام

 

یکی تاج مرصّع بر سر او

بغلطاقی مغرّق در بر او

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۱) حکایت مسلمان شدن یهودی وحال او

 

علی گفتا که یارد شد بر او

که شد یکبارگی بسته در او

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم

 

نکرد از هیچ جانب یک نظر او

رفیقی داشت در اعلا مگر او

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه

 

چو هستی تو ننماید بر‌ِ او

ز خود بی‌خود بمانی بر در او

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

بپرسش رفت غزالی بر او

نشست از پای اما بر سر او

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

کفن را حله گردان در بر او

بباران ابر رحمت بر سر او

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۷ - در فضیلت امیرالمؤمنین حسن علیه السلام

 

مربع زان سه آمد جوهر او

مثلث دو مثنّی در بر او

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۴ - رفتن خسرو و گل بباغ

 

یکی تاج مرصّع بر سر او

یکی دیبای ازرق در بر او

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

یکی آتش برامد تا سر او

که همچون لالهیی شد عبهر او

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

بسی بگریست خسرو بر سر او

ز نرگس کرد پرخون بستر او

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

بدریا بود پیوسته بر او

بریده زان نمیشد گوهر او

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۶ - رسیدن خسرو و گل با هم و رفتن به روم

 

جهانی کشته آمد بر سر او

ولی یک تن نشد دور از بر او

عطار
 
 
۱
۲