گنجور

 
۱
۲
۳
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۸) تمثیل

 

بزرگی گفت ازل همچون کمان است

هزاران تیر هر دم زو روان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱۲) حکایت شبلی رحمة الله علیه

 

تو پنداری که زخمش رایگان است

هزاران ساله طاعت نرخ آن است

۱ بیت
عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۹) حکایت آن پیر که خواست که او را میان دو گورستان دفن کنند

 

ازین وادی که در وی بیم جان است

اگر خونی شود جان جای آن است

۱ بیت
عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۴ - رفتن باز بطلب بلبل و خواندن او را بسلیمان

 

نشان بندهٔ مقبل همان است

که پیش از کار کردن کاردان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۲۵ - حکایت

 

همه عالم پر از آثار جان است

ولی جان از همه عالم نهان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۴ - نصیحت پذیرفتن موش خوار

 

زمین سفلیان را آسمان است

سرای علویان را آستان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

یقین می‌دان که راهی بی‌کران است

رهی تیره چراغش نور جان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

عجب تر گفت نزدیک من آن است

که در دریا ز خود کس را نشان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

یقین می‌دان که مغز و پوست یکسان است

ولی از پیش چشم خواجه پنهان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

وجود آیینه است اما نهان است

عدم آیینه را آیینه‌دان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

ندانم بام بُستانت چه سان است

که زندان تو باری بوستان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

برین نطع زمینت بیم جان است

که دم چون ریگ در شیشه روان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

بدانسان صورت او دلستان است

که گویی صورتش معنی جان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

از این صورت صفت خامش زبان است

صفت نتوان که این صورت چه سان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۹

 

امیرالمؤمنین شرح بیان است

امیرالمؤمنین نطق زبان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید

 

یکی خورشید و چندین طینت آن است

نظر می‌کن که اینجا در شبان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید

 

جمال جان جان در جان عیان است

ولی از چشم نامحرم نهان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید

 

درون خاک جان عاشقان است

در این جا‌گه لقای جاودان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید

 

دمی کز عشق آمد مغز جان است

در آن دم جمله اسرار نهان است

۱ بیت
عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید

 

همه عشق است و اندر تو نهان است

ز عشقت ظاهر صورت عیان است

۱ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۵۵