عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۸) تمثیل
بزرگی گفت ازل همچون کمان است
هزاران تیر هر دم زو روان است
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱۲) حکایت شبلی رحمة الله علیه
تو پنداری که زخمش رایگان است
هزاران ساله طاعت نرخ آن است
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۹) حکایت آن پیر که خواست که او را میان دو گورستان دفن کنند
ازین وادی که در وی بیم جان است
اگر خونی شود جان جای آن است
عطار » بلبل نامه » بخش ۴ - رفتن باز بطلب بلبل و خواندن او را بسلیمان
نشان بندهٔ مقبل همان است
که پیش از کار کردن کاردان است
عطار » بلبل نامه » بخش ۳۴ - نصیحت پذیرفتن موش خوار
زمین سفلیان را آسمان است
سرای علویان را آستان است
عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
یقین میدان که راهی بیکران است
رهی تیره چراغش نور جان است
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
عجب تر گفت نزدیک من آن است
که در دریا ز خود کس را نشان است
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
یقین میدان که مغز و پوست یکسان است
ولی از پیش چشم خواجه پنهان است
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
وجود آیینه است اما نهان است
عدم آیینه را آیینهدان است
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
ندانم بام بُستانت چه سان است
که زندان تو باری بوستان است
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
برین نطع زمینت بیم جان است
که دم چون ریگ در شیشه روان است
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
بدانسان صورت او دلستان است
که گویی صورتش معنی جان است
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
از این صورت صفت خامش زبان است
صفت نتوان که این صورت چه سان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
یکی خورشید و چندین طینت آن است
نظر میکن که اینجا در شبان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
جمال جان جان در جان عیان است
ولی از چشم نامحرم نهان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
درون خاک جان عاشقان است
در این جاگه لقای جاودان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
دمی کز عشق آمد مغز جان است
در آن دم جمله اسرار نهان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
همه عشق است و اندر تو نهان است
ز عشقت ظاهر صورت عیان است